ورود و زندگی در زیستبومهای استارتآپی، مناسب همه نیست.
نوپانا: اشتیاق به خطرپذیری، قبول اشتباهات و مسئولیتپذیری: این سه مهمترین ویژگیهای شخصیتی یک فرد برای کار در استارتآپ محسوب میشوند.
در زیستبومهای استارتآپی بزرگ، تنها به رشد اقتصادی توجه نمیکنند و برای هرکدام از افراد تیم را بر اساس اصول و شناخت کافی انتخاب میکنند. در واقع آنها قبل از شروع کار به این پرسش پاسخ میدهند که «آیا این فرد مناسب کار استارتآپی است؟»
به گزارش نوپانا، زیستبوم استارتآپی هند، با سرعت زیادی در حال رشد و توسعه است. این کشور که در آن فراوانی فرهنگها و روشهای زندگی از سایر نقاط جهان بیشتر است، در زمینه کار تیمی فراز و نشیبهای زیادی را تجربه کرده است. اما امروزه آنها مدعیاند در این زمینه به ثبات رسیدهاند و کار استارتآپی را دقیقتر از هرجایی انجام میدهند.
در زیستبوم استارتآپی هند برای پاسخ به سوالی که در ابتدای مطلب مطرح شد اصول مشخصی وجود دارد. اصولی که میتوان در هر زیستبوم دیگری به کار گرفت تا احتمال موفقیت تیم به حداکثر برید. بنابراین در ادامه پنج ویژگی اصلی فردی که مناسب کار استارتآپی است را مرور میکنیم:
1- اخلاق درست
داشتن توانایی مهم است، اما اخلاق و برخورد صحیح مهمتر است. همانطور که با درشکه به مسافرت رفتن اشتباه است، رفتار بر اساس قواعد و اصول قدیمی اشتباه است. یعنی محیط کار استارتآپی که در آن اولویت با تیم است، با فردگرایی قدیمی متفاوت است و منش خاص خود را نیاز دارد.
(همچنین در این باره بخوانید: 10 رفتار بیادبانه در محیط کار)
2- انعطافپذیری نسبت به تغییرات
برای پیشرفت یک استاراتآپ، اشتیاق به یادگیری و وفقپذیری با تغییرات ضروری است.
یکی از ویژگیهای هر اکوسیستم استارتآپی این است که در آن، تغییرات متعددی در اصول و قوانین پیش میآید که بسیاری از آنها غیر قابل پیشبینی هستند. یعنی کسی نیست که همه چیز از قبل بداند و همه باید از قبل منتظر هر اتفاقی باشند.
همین نکته ما را به ضرورت دیگری میرساند و آن این است که کار استارتآپی به افراد باهوش نیاز دارد. زیرا یکی از مولفههای هوشی، توانایی انطباقپذیری است.
3- تناسب فرهنگی
یکدست بودن تیم از اهمیت بالایی برخوردار است. تناسب فرهنگی هم در بعد فردی اهمیت دارد و هم در کار تیمی و نگاه به زندگی.
فردی که ذهنش در محیط کار درگیر مسائل بیربطی مانند نژادپرستی و بحثهای غیرضروری باشد، حتماً با دیگر اعضای تیم به مشکل برخواهد خورد.
از طرفی دیگر برای کار تیمی داشتن انرژی و نگاه مشترک مهم است. به عنوان مثال کسی که خودش را اولویت همه چیز بداند و در تلاش باشد همه را جا بگذارد تا به موقعیتی دست پیدا کند، برای کار تیمی مناسب نیست.
(همچنین در این باره بیشتر بخوانید: تغییرات رفتاری به موازات رشد کسب وکار)
4- مسئولیتپذیری
مسئولیتپذیری دو جنبه دارد. جنبه اول به توانایی فرد بستگی دارد و در وهله دوم حس مسئولیتپذیری است که حائز اهمیت میشود.
هرکدام از اعضای تیم باید بتوانند از پس وظایف شغلی خود بربیاییند و دائم از این و آن تقاضای کمک نکنند. اگر اشتیاق به یادگیری در فرد وجود داشته باشد، علاوه بر کار خود مهارتهای تازهای یاد میگیرد و علاوه بر پیشرفت شخصی و شغلی، در صورت نیاز به کمک دیگران میرود.
حس مسئولیتپذیری نیز با هماهنگی تیمی و داشتن برنامه کاری منظم بیشتر خواهد شد.
(همچنین بخوانید: پنج عبارت ممنوعه در محیط کار)
5- آموختن از شکست
این سوال میتواند یکی از کلیدیترین پرسشهای یک مصاحبه کاری باشد: «آخرین باری که شکست خوردی کی بود؟» اشتباهی که اکثر کارآفرینان در استخدام میکنند این است که همیشه بهدنبال افرادی موفقی هستند که در زندگی طعم شکست را نچشیدهاند. در حالی که بیشترین تجربیات را افرادی دارند که حتی چندبار در زندگی خود شکست خوردهاند و هنوز به رشد بیشتر امیدوار هستند.
(همچنین در این باره بخوانید: از شکستهای خود استقبال کنید)