چگونه نخبگان را به ماندن ترغیب کنیم؟
فرار مغزها ۸

چگونه نخبگان را به ماندن ترغیب کنیم؟

توسط تحریریه نوپانا | ۱۳۹۵/۱۲/۱۶ - ۱۶:۰۱ | ۲۴ دقیقه

در اقتصاد پویا نه ‌تنها می‌توان نخبگان را حفظ کرد بلکه نخبگان مهاجر را نیز می‌توان به کشور بازگرداند.

نوپانا: به نقل از جام‌جم آنلاین، (رامین فتوت): درحالی‌که به این چیزها فکر می‌کند یاد دوستانش می‌افتد که در شرکت‌های استارتاپی ایران کار می‌کنند و از شرایط و محیط کاری‌شان برایش گفته‌اند که دست‌کمی از آن ور آب ندارد. دلش می‌گوید در خانه بمان؛ چه‌کاری است خودت را به دردسر بیاندازی! اما انگار راه برگشت ندارد، زیرا به همه گفته تا هفته دیگر وطن را به سمت لس‌آنجلس ترک می‌کند و حتی مراسم خداحافظی برگزار کرده است.

اگر بماند به‌راحتی می‌تواند با حقوقی مکفی وارد یکی از شرکت‌های استارتاپی ایرانی شود و از کارش لذت ببرد؛ پدر و مادرش هم هستند و همه دوستان و البته خانه پدری، اما اگر برود همه این‌ها را که از دست می‌دهد هیچ، باید یک زندگی جدید را از صفر آغاز کند...

حکایت بالا برش بسیار کوچکی از داستان مهاجرانی است که نخبه‌اند، البته بسیاری از بندهای آن برای غیر نخبگان نیز صدق می‌کند. از مهاجرت نخبگان با لفظ «فرار مغزها» یاد می‌شود. عبارتی که آن‌قدر به گوشمان خورده که پیش خود فکر می‌کنیم معنای آن را کاملا می‌دانیم، مخصوصا که کشور ما در صدر لیست کشورهای صادرکننده نخبه قرارگرفته است و این را می‌توان در آمارهای مختلفی که این‌سو و آن‌سو منتشر می‌شود دید.

فرار مغزها چیست؟

به هرگونه مهاجرتی فرار مغزها نمی‌گویند. البته در جزئیات تعاریف مراجع مختلف تفاوت‌هایی وجود دارد اما روح این تعاریف یکسان است.

مطابق با تعریفی که در نشریه انگلیسی‌زبان «مرور اقتصادی ایرانیان» منتشرشده توسط دانشگاه‌ تهران تحت مقاله‌ای با عنوان «تحقیقی بر روی فرار مغزها از ایران به کشورهای سازمان توسعه و همکاری اقتصادی» آورده شده، از پدیده نرخ بالای مهاجرت اشخاص بااستعداد از کشورهای درحال‌توسعه به کشورهای توسعه‌یافته با عنوان «فرار مغزها» یاد می‌شود البته همان‌گونه که قابل‌مشاهده است این تعریف نوعی تعریف انتزاعی است به این معنا که بعضی واژه‌ها دوپهلوهستند و باید مشخص شود افراد بااستعداد کدام دسته از جامعه را تشکیل می‌دهند و چه شاخصی برای ارزیابی آنان وجود دارد.

به‌عنوان نمونه دریکی از مقاله‌های تحقیقی بانک جهانی با عنوان «چشم‌اندازی بلندمدت برای مردم و جابه‌جایی مشاغل کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا» به‌طور مشخص‌تر پرداخته شده است.

فرار مغزها حاصل نسبتی از تقسیم افرادی با درجه تحصیلی بالاتر از دیپلم است که در کشورهای توسعه‌یافته، به تعداد همین دسته از افراد که در کشورهای درحال‌توسعه به دنیا آمده‌اند؛ به‌عنوان مثال، اگر از ده‌میلیون‌نفری که در یک کشور مبدأ به دنیا آمده و تحصیلات دانشگاهی دارند، یک‌میلیون نفر به کشورهای توسعه‌یافته مهاجرت کرده باشند، نرخ فرار مغزها در این کشور برابر ده درصد است.

نرخ مهاجرت افراد تحصیل‌کرده از کشور ایران به سمت کشورهای توسعه‌یافته در حدفاصل سال‌های 1990 تا 2000 بالا بوده و بنا بر تخمین‌های گوناگون عددی بین 8 تا 18 درصد است.

این آمار ازآن‌جهت نگران‌کننده است که در بسیاری کشورهای مشابه ایران در منطقه MENA (کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا) این نرخ پایین‌تر است.

نکته‌ای که درباره کشور ایران به‌طور خاص قابل‌توجه است این است که عمده مهاجران آن را افرادی با تحصیلات بالا تشکیل می‌دهند، به‌عنوان نمونه از مهاجران ایرانی ساکن در ایالات‌متحده از هر چهار نفر، سه نفر تحصیلات لیسانس به بالا دارند.

فرار مغزها چه اثراتی دارد؟

در گزارشی که توسط بانک جهانی با عنوان «پرواز سرمایه انسانی: طبقه‌بندی، جهانی‌سازی و چالش‌های تحصیلات عالیه در آفریقا» منتشرشده، نویسنده در ابتدا با نقلی از گزارش سازمان بین‌المللی «برای مهاجرت» که در ژنو مستقر است، نظر تکان‌دهنده خود را در زمینه اثرات فرار مغزها از کشورهای آفریقایی بیان می‌کند؛ عنوان این گزارش بین‌المللی این‌گونه است: «پدیده فرار مغزها در قاره آفریقا، از این قاره آینده‌اش را می‌دزد»

نویسنده پس از نقل این عنوان گزارش، بیان می‌کند که مهاجرت افراد با مهارت‌های بالا به کشورهای توسعه‌یافته، احتمال رشد اقتصادی و بهبود فقر در این قاره را غیرممکن می‌سازد.

او از دو عامل برای رشد کشورهای آفریقایی نام می‌برد، سرمایه مالی و سرمایه انسانی. این دو سرمایه همچون دو بال پرواز برای این کشورها در نظر گرفته می‌شود که البته آمار در هر دو آن‌ها بسیار ناامیدکننده است.

سیر جذب مهاجران از طرف کشورهای ایالات‌متحده و اروپا مورد بازنگری جدی قرارگرفته است. به این معنا که مهاجران گزینش می‌شوند تا آن دسته از آنها پذیرش شوند، که دارای کیفیت بالایی هستند؛ این کیفیت می‌تواند یا خود را در مدرک تحصیلی ایشان نشان دهد و یا تخصص و مهارتی که دارند. به این معنی که جذب این مهاجران بیشتر از این‌که جنبه انسان‌دوستانه باشد برای تقویت کشورهای مقصد صورت می‌گیرد.

آمارها نشان می‌دهند در حدود 88 درصد از افراد آفریقایی که این قاره را به سمت ایالات‌متحده ترک می‌کنند دارای مدرک دیپلم به بالا هستند؛ همچنین بر اساس یک نظرسنجی که در سال 1991 از مردم آفریقایی مقیم آمریکا انجام شده، نشان می‌دهد که 58 درصد پاسخ‌دهندگان یا مدرک دکترا داشتند و یا این‌که پزشک بودند.

همچنین نوزده درصد از افراد نیز دارای مدرک کارشناسی ارشد بوده‌اند، این آمارها نشان می‌دهد که در اثر مهاجرت نخبگان یا همان پدیده فرار مغزها، کشورهای مبدا دچار نوعی فقر تخصص می‌شوند.

این هزینه تا حدودی بر کشورهای مبدا معلوم است اما هزینه‌های دیگری که معمولا دیده نمی‌شود، هزینه‌هایی هستند که کشورهای مبدا برای رشد نخبگان به دوش می‌کشند.

در سال 1979 سرمایه علمی هر فرد متخصص آفریقایی که در آمریکا زندگی می‌کرد بنا بر ارزش دلار آن سال، 184000 دلار بود که با توجه به نرخ سالانه افراد متخصص از آفریقا، هرسال این قاره چیزی در حدود هفده و نیم میلیارد دلار از دست می‌داد.

این رقم آنجایی بزرگی خود را نشان می‌دهد که مبلغ دریافتی در سال توسط این کشورها، از تمامی منابع و کمک‌های فنی (که ممکن بود توسط همین متخصصان برطرف شود) چیزی در حدود چهار میلیارد دلار است. البته باید به یاد داشته باشیم که دلایل زیادی وجود دارد که این مهاجران آب‌وخاک خود را به‌صورت داوطلبانه ترک می‌کنند و بدون در نظر گرفتن این دلایل هر نوع بررسی، قضاوتی یک طرفانه است.

بروس وولی رئیس سابق دانشکده مهندسی برق دانشکده استنفورد و استاد عالی این رشته می‌گوید: «بهترین فارغ‌التحصیلان رشته مهندسی در سطح جهان متعلق به دانشکده برق دانشگاه شریف در شهر تهران‌اند.»

این اظهارنظر در عین خوشحالی بسیار تکان‌دهنده است. آمارها در این زمینه متفاوت‌اند اما چیزی بیش از چهل درصد فارغ‌التحصیلان دانشکده برق دانشگاه صنعتی شریف مهاجرت می‌کنند.

بنا به آمار قائم‌مقام سازمان نخبگان که نهادی دولتی محسوب می‌شود، فقط در سال‌های 90 تا 91 سی‌درصد از نخبگان تحت پوشش این نهاد به کشورهایی نظیر کانادا و استرالیا و مانند آن مهاجرت کرده‌اند که اگر راه بازگشت برایشان فراهم نباشد، فقدان این بدنه عظیم فکری بسیار ملموس می‌شود.

این افراد همان منابع انسانی هستند که رهبر معظم انقلاب در دیدار با نخبگان علمی در تاریخ بیست و هشتم مهرماه سال 1395 فرمودند: «صحبت‌هایی که درباره امکانات پیشرفت و منابع انسانی و طبیعی ایران می‌گوییم رجزخوانی نیست بلکه واقعیتی است که غربی‌ها هم به آن اذعان دارند.» و به پشتوانه این منابع است که می‌توان به رشد هر چه بیشتر کشورمان بیندیشیم.

چرا نخبگان مهاجرت می‌کنند؟

مسئله مهاجرت نخبگان تنها مربوط به یک بخش، سازمان یا وزارتخانه نیست بلکه باید برای حل این مسئله بخش دولتی و بخش خصوصی همکاری کنند؛ اما به‌هرحال ابتدا باید به دلایل این مهاجرت بپردازیم تا بتوانیم برای حل آن چاره‌اندیشی کنیم.

می‌توان دلایل را هم در قسمت عرضه و هم در قسمت تقاضا جست‌وجو کرد. قسمت عرضه به شرایط خود کشورهای فرستنده مهاجر بازمی‌گردد. بنا برگزارشی که بانک جهانی درباره کشورهای آفریقایی مطرح می‌کند، کشورهایی که مهاجر ارسال می‌کنند معمولا دارای بخش خصوصی نحیف و بخش دولتی فربه اما غیر بهینه هستند.

این شرایط منجر به ایجاد فضایی می‌شود که در آن نیاز به تخصص افراد متخصص در اغلب موارد وجود ندارد یا به عبارتی بازگشت سرمایه چه ازنظر هزینه و چه وقتی‌که برای کسب این تخصص‌ها صرف شده با درصدهای بسیار پایینی امکان‌پذیر است.

به‌عنوان‌مثال کسی که در یک‌رشته تخصصی و در موضوعی بسیار خاص متخصص است، بسیار بعید است بتواند در این‌گونه کشورها شغلی بیابد که در آن از ظرفیت او استفاده شود و درعین‌حال سرمایه‌ای که وی برای کسب این تخصص صرف کرده را به وی برگرداند.

از طرف دیگر برخی از مطالعات دلایل مهاجرت را به قسمت تقاضا مرتبط می‌دانند؛ به این معنا که به دلیل این‌که کسب این مهارت‌ها و تخصص‌ها هزینه‌بر است، برای کشورهای مقصد یا مهاجرپذیر بسیار به‌صرفه‌تر است تا هزینه آماده شدن این افراد در جای دیگری پرداخت شود و سپس از آنان در مشاغلی که به تخصصشان نیاز است استفاده شود.

درکشور هم دسته‌ای از بهترین فارغ‌التحصیلان از بهترین دانشگاه‌ها خارج می‌شوند که داشتن ‌آنها آرزوی شرکت‌ها و مؤسسات بین‌المللی است.

مشکل اشتغال نخبگان چیزی نیست که ازنظر مسئولان امر نیز پنهان مانده باشد، به‌عنوان نمونه دکتر سهراب‌پور قائم‌مقام سازمان نخبگان اعلام کرده که در حال حاضر ما در کشور با مشکل اشتغال نخبگان مواجه هستیم.

او افزوده است: اگر اقتصاد کشور پویا باشد نه‌تنها می‌توانیم نخبگان را در ایران نگه‌داریم بلکه می‌توانیم آن دسته از نخبگانی که به کشورهای دیگر رفته‌اند را نیز بازگردانیم. البته در بعضی از مراجع علاوه بر این‌ها به عوامل فرعی همچون شرایط محیطی نیز اشاره می‌شود، اما به نظر می‌رسد اصلی‌ترین عامل استفاده از دانش و ظرفیت این نخبگان است تا محیط شکوفایی آنان وجود داشته باشد.

نباید اهمیت استعداد فرد نخبه در دنیای مدرن را از یاد ببریم، زیرا کشورهای توسعه‌یافته می‌دانند تنها عامل توسعه، نوآوری است.

اگر موتور نوآوری در یک اقتصاد متوقف شود، قسمت‌های اقتصادی مختلف هم‌سطح می‌شوند و مزیت رقابتی خود را از دست می‌دهند.

مسئله استعداد به‌قدری مهم است که روزنامه نیویورک‌تایمز در تاریخ هشتم فوریه 2017 در مقاله‌ای با عنوان «چرا سیلیکون‌ولی بدون مهاجران کار نمی‌کرد؟» دقیقاً به همین مطلب اشاره می‌کند. سیلیکون‌ولی مهد فناوری آمریکاست؛ بسیاری از شرکت‌های مطرح بین‌المللی همچون گوگل، مایکروسافت و فیس‌بوک در آنجا قرار دارند و منشأ بسیاری از نوآوری‌های فناورانه نیز است؛ بااین‌حال، این مقاله عامل بسیار مهم این پیشرفت را در نیروی متخصصی می‌بیند که از کشورهای دیگر جذب سیلیکون‌ولی می‌شوند و به‌اصطلاح آنجا را می‌سازند. این نمونه‌ای است که بدانیم حفظ افراد نخبه در کشور کار ساده‌ای نیست اما غیرممکن هم نیست.

چگونه نخبگان را به ماندن ترغیب کنیم؟

در بازاریابی واژه «خواسته» و «نیاز» با هم تفاوت دارند، به‌طوری‌که نیاز را حاصل اختلافی ناشی از سطح رضایت فعلی با سطح رضایت مطلوب است و خواسته ابزاری است که مشتری فکر می‌کند به‌وسیله آن به سطح رضایت مطلوب می‌رسد.

به‌عنوان‌مثال، اگر به مشتری که اتومبیل می‌خواهد درحالی‌که نیازش انتقال از نقطه الف به ب است راه‌حل‌هایی باارزش افزوده بیشتری ارائه شود آن‌ها را انتخاب کند.

مشابهت این نکته با وضعیت نخبگان در این است که نخبگان نیاز به احترام و استفاده از ظرفیت‌های استفاده‌ نشده خود را دارند، مانند هواپیمایی که می‌تواند با سرعتی بسیار بالا در آسمان‌ها پرواز کند اما اکنون به‌عنوان یک ماشین حمل کالا بر روی باند فرودگاه از او استفاده می‌شود؛ ازاین‌رو به دنبال جایی هستند که از ظرفیت آن‌ها استفاده شود و امکان رشد را برایشان فراهم کند و درعین‌حال به مسائل رفاهی‌شان هم توجه داشته باشد؛کشورهای نخبه پذیر برای رسیدن به سطح رضایت مطلوب این فرصت را فراهم می‌آورند.

اکنون به دلیل پیشرفت فناوری نقطه عطفی به وجود آمده که می‌تواند یکی از اصلی‌ترین روش‌هایی باشد که راه‌حلی جایگزین به نخبگان ارائه می‌دهد و به سبب ظهور فناوری‌های جدید بسیاری از مدل‌های کسب‌وکار دستخوش تغییر قرار دارند.

در پی این تغییرات، به علم نخبگان نیاز فراوان وجود دارد. اکنون مفهومی به نام کسب‌وکار نو یا همان استارت‌آپ به ‌عنوان یکی از موتورهای رشد اقتصادی است و این استارت‌آپ‌ها به علم،مهارت و خوش‌فکری نخبگان احتیاج دارند.

این الزام وجود ندارد که شرایط کشور با شرایط کشورهای توسعه‌یافته برابر باشد، بلکه لازم است شرایطی را به وجود آورد که رضایت نخبگان را فراهم کند تا ماندن را به رفتن ترجیح دهند وخوب است که از فرصت به وجود آمده استفاده کرد.

می‌توان شرایطی را برای نخبگان به وجود آورد که بدانند نیاز نیست به کشورهای دیگر مهاجرت کنند بلکه در کشور از ظرفیت‌های بکر آنها استفاده می‌شود البته فرار مغزها به آن دسته از مهاجرانی گفته می‌شود که ترک وطن می‌کنند و هرگز به کشور باز نمی‌گردند؛ زیرا نخبگانی که در دانشگاه‌های تراز جهانی درس می‌خوانند خود سرمایه‌هایی هستند که ارزش‌افزوده فوق‌العاده‌ای ایجاد می‌کنند و در کسب‌وکارهای نویی که عمدتاً فناوری محور هستند، جا برای نقش‌آفرینی‌شان فراوان هست.

در انتها لازم است به یادآوریم در شرایطی که افرادی همچون رئیس‌جمهور آمریکا دونالد ترامپ، با تفاخر و از موضع بالا ورود ایرانیانی که صلح‌دوستی جز خصایص همیشگی‌شان است را به ایالات‌متحده ممنوع می‌کند، بهترین فرصت است که نشان دهیم کسب‌وکارهایمان به‌خصوص کسب‌وکارهای نوپایمان بیش از همیشه تشنه استفاده از نخبگان و دانش و مهارت ایشان است و شاید این شرایط توفیقی شود تا ایشان هم با ظرفیت‌هایی که در کشور به وجود آمده آشنا شوند.

برچسب‌ها: ایراننخبگانسرمایه‌انسانی
به اشتراک بگذارید: تلگرام توییتر لینکدین لینک کوتاه:

درباره تحریریه نوپانا

نوپانا وب‌سایتی برای بررسی و تحلیل آخرین رویدادهای زیست‌بوم کسب‌و‌کارهای نوپا و کارآفرینی است. این وب‌سایت با هدف ترویج فرهنگ کارآفرینی، حمایت از زیست‌بوم استارت‌آپی و افزایش آگاهی مخاطبان در زمینه‌های مربوطه فعالیت می‌کند.