به لطف تکنولوژی، امروز میتوان جاده طولانی ایده تا مشتری را در مدت زمان بسیار کوتاهی پیمود؛ کافی است با پشتکار باشید و به هفت توصیه مطرحشده در این مطلب، عمل کنید.
نوپانا: طبق شاخص فعالیتهای استارتآپی کافمن ۲۰۱۷ در سال گذشته، ماهانه از هر ۱۰۰ هزار نفر به طور متوسط ۳۱۰ نفر یک کسبوکار جدید را در آمریکا راهاندازی میکنند. در این میان اکثر کارآفرینان کسبوکار خود را بیشتر به دلیل فرصتهای موجود آغاز میکنند تا الزام به کار.
در این میان تای لوپز (Tai Lopez)، سرمایهگذار و عضو انجمن اوراکل (The Oracles)، بیان میکند که چگونه باید از فرصتهای موجود در راستای راهاندازی کسبوکاری تازه استفاده کرد.
لوپز مشاور بسیاری از کسبوکارهای چند میلیون دلاری در آمریکا و همچنین کارشناس بازاریابی در رسانههای اجتماعی است و شهرت او به اندازهای است که سال گذشته، تعداد فالوئرهای فیسبوکیاش از ۶۰۰ هزار نفر به بیش از ۶ میلیون نفر رسیده است.
لوپز معتقد است: «به لطف تکنولوژی مدرن، امروز میتوان جاده طولانی ایده تا مشتری را در مدت زمان بسیار کوتاهی پیمود، اما در این بین بسیاری از کسبوکارها اساسا شروع نمیشوند، چه رسد به آنکه تصمیم به پیمودن این مسیر بگیرند.»
در مطلب پیش رو شرح صحبتهای تای لوپز را میخوانید:
ایدهای بهدردبخور انتخاب کنید
پیتر دراکر (Peter Drucker)، در کتاب «مدیریت خود»، مینویسد: «بیشتر مردم فکر میکنند که شناخت خوبی از استعدادهای خود دارند، اما معمولا اشتباه میکنند.»
از سوی دیگر، لوپز میگوید: «این مهمترین اصلی است که تا به حال یاد گرفتهام؛ بسیاری از کارآفرینان به درستی نمیدانند چرا کسبوکار آنها شکست میخورد. اما هر کس تنها باید روی نقاط قوت خود حساب کند. کار با چیزهایی که دوستشان داریم معمولا فقط در تفریحات جواب میدهد، اما کسبوکار را نمیتوان روی نقاط ضعف خود سوار کرد. مثلا من بسکتبال دوست دارم، اما آنقدر در آن خوب نیستم که بتوانم این ورزش را به صورت حرفهای دنبال کنم، بنابراین اگر قرار بود بسکتبالیست شوم، مطمئنا از لحاظ مالی شکست میخوردم.
بنابراین من تنها به صورت تفریحی بسکتبال بازی میکنم، اما کسبوکارم را حول چیزی میسازم که انجام آن برایم به صورت غریزی امکانپذیر است: سخنرانی عمومی، تولید ویدئو و بازاریابی در رسانههای اجتماعی.»
لوپز اعتقاد دارد که باید برای آگاهی از تواناییهای خود، وقت گذاشت: «اگر پرحرف هستید و دوست دارید سوالات زیادی بپرسید، یک پادکست راه بیندازید یا مجری شوید و اگر فرد منظمی هستید، میتوانید یک دستیار مجازی فوقالعاده باشید.»
(همچنین بخوانید: برای تضمین موفقیت، سبک کسبوکار خود را بشناسید)
شناسایی گرایشها
یکی از دلایل شکست استارتآپها از نظر لوپز این است که آنها گرایشهای اطراف خود را نادیده میگیرند: «به عنوان مثال کسبوکارهای کوچک با رسانههای اجتماعی مشکل دارند. بیشتر افراد دانشگاه را رها میکنند تا دنبال کار بروند. همه میخواهند مهارتهایی داشته باشند که سریعا آنها را به پول برساند.
بنابراین من نیز یک کسبوکار چند میلیون دلاری راه انداختم که به مردم نشان میدهد چطور باید رسانههای اجتماعی را در راستای موفقیت کسبوکار کوچک خود مدیریت کنند. هر مشکل را به چشم فرصتی برای کمک به دیگران ببینید، در این صورت در ازای ارائه راهکار خود پولدار میشوید و بسته به بزرگی مشکلی که حل میکنید، درآمد بیشتری به دست خواهید آورد.»
شروع سریع
لوپز به نکتهای باور دارد که در ۱۹ سالگی از مربی خود، جوئل سالاتین، فرا گرفت: « گاهی همین که بد نباشی، کافیست.»
فلسفه تای به این معنی است که باید نمونههای اولیهای ساخت که فقط بد نیستند؛ نمونههایی که با آنها میتوان بازار را سنجید. او میگوید: «بزرگترین اشتباهی که کارآفرینان تازهکار انجام میدهند این است که چیزی را میسازند که خریداری ندارد. با استفاده از نمونه اولیه، شما میتوانید روی خلق سریع و ارزان چیزی تمرکز کنید که مردم واقعا بابت آن پول میدهند. ما وقت تلف میکنیم، چون بیش از حد به عالی بودن ارائه اولیه توجه نشان میدهیم، اما بعد علاقهمان را به ادامه کار از دست میدهیم و پروژه اصلی هیچوقت شروع نمیشود.»
یادتان باشد: گاهی همین که بد نباشیم، عالی است.
کشف خواستههای مشتری
لوپز فکر میکند که کارآفرینان تازهکار میتوانند خیلی چیزها از شرکتهای اپل و کداک یاد بگیرند. آیفون دائما بر اساس خواستههای مشتری پیشرفت کرده است و بازار تلفنهای همراه را همچنان در اختیار دارد. در مقابل، با اینکه کداک برای بیش از یک قرن یکی از برترین برندهای عکاسی بوده است و زمانی مطمئنترین محصول به حساب میآمده است، اما هشدارها را بیش از حد نادیده گرفت و با سرعت جهان دیجیتال همراه نشد و شاید به همین دلیل بود که این شرکت در سال ۲۰۱۲ ورشکست شد.
لوپز میگوید: «وقتی پای توسعه کسبوکار به میان میآید، زیادی عاشق ایده خود نشوید. ایده میتواند به شروع کار کمک کند، اما شما باید پذیرای تغییرات هم باشید. ایدههای خود را از طریق آزمون و تست ارتقا دهید، در غیر اینصورت، شکست میخورید.»
بهینه کردن قیمتها
لوپز میگوید: «بیشتر کسبوکارها ساختار قیمتبندی غلطی دارند. در کتاب «قیمتگذاری هوشمندانه»، ۲ تن از اساتید دانشگاه وارتون ایالت پنسیلوانیا توضیح دادهاند که برای بهبود کسبوکار خود چه کارهایی میتوانید انجام دهید. اولین مورد، بهینهسازی قیمتهاست.
مثلا قیمتگذاری بسیاری از کسبوکارها یا خیلی زیاد یا خیلی کم است. اگر اقتصاد بلد باشید، میدانید که اقتصاد علم تخصیص منابع کمیاب است. اگر خیلی ثروتمند نیستید، پس منابعتان با محدودیتهای مشخصی روبهروست. پس سعی کنید قیمتهای مختلفی را امتحان کنید تا از وجود تقاضا برای محصول خود مطمئن شوید.
اگر کسی پولی نپردازد، مجبور میشوید ضرر بدهید یا کسبوکار خود را تعطیل کنید. اما اگر محصولتان خوب فروش برود – یا بتوانید قیمت مناسبی را به نسبت محصولات مشابه در بازار ارائه دهید، آنوقت میتوانید به گسترش کار نیز فکر کنید.»
مقیاسبندی
به گفته لوپز، برای مقیاسبندی ۲ چیز لازم است: «بازاریابی همهگیر و رایگان و تبلیغات پولی. اما قبل از هر چیز کالای شما باید به اندازه کافی خوب باشد. چارلی مانگر که یک میلیاردر است، میگوید: «نمیشود مزخرف به مردم تحویل داد. بعضیها قصدشان تبلیغ یک ایده مزخرف است، اما چنین چیزی جواب نمیدهد.»
اما ایده خوب را میتوان تبلیغ کرد. اگر ایدهتان خوب است، از داستانسرایی در بازاریابی خود بهره ببرید تا محصولتان به صورت رایگان همهگیر شود.»
اخیرا، لوپز یک پست بسیار جنجالی در اینستاگرام خود گذاشته است که هدف آن تبلیغ خط تولید لباس شرکتش بود: «وقتی محصول خوب شما کمکم همهگیر شد، در تبلیغات پولی سرمایهگذاری کنید. خیلیها در این کار عجله میکنند که این یک اشتباه بزرگ و پرهزینه است، چرا که میخواهند برای تبلیغ چیزی سرمایهگذاری کنند که مردم هنوز با آن کنار نیامدهاند.»
استفاده از مربی
لوپز میداند که تمامی فعالان استارتآپی در سطح جهان از مربی، راهنما و استاد استفاده میکنند. او نیز از همین اصل در زندگی خود استفاده میکند.
لوپز میگوید: «فارغ از کاری که انجام میدهید، مربی میتواند به سوالاتی جواب دهد که سرنخی برای آنها در اینترنت پیدا نمیشود. مربی میتواند منحنی یادگیری شما را چند سال جلو بیندازد. تجربه شخصی مربی، راهنمای مسیریابی شما خواهد بود. وقتی قصد یادگیری دارید، سه گزینه پیش روی شماست: یادگیری شخصی (که بهترین گزینه است)، اینترنتی یا از روی کتاب (که آسانترین گزینه است) یا عدمیادگیری (که باید از آن پرهیز کرد).»
(همچنین بخوانید: با مشاور استارتآپ خود رابطهای قوی و نزدیک داشته باشید)
بلباسی ۱۳۹۸/۸/۵ پاسخ
مطب خوب و خواندنی درباره کسب و کارهای نوپا بود .... ممنون