گپوگفتی با محمدحسین رفعتنژاد که این روزها استارتآپ بزرگی را در حوزه املاک و مسکن راهاندازی کرده است.
نوپانا به نقل از روزنامه ایران: یکی دیگر از مشکلات شرکتهای استارتآپی، موضوع مجوزهاست که یک کسبوکار نوپا نمیداند چه مجوزهایی را باید از کجا کسب کند و اساساً «فیلد» کاریاش در چه حوزهای دستهبندی میشود، بنابراین از هر جایی که به ذهن اعضای شرکت میرسد مجوز گرفته و بخشی از زمان و انرژی تیم، صرف اخذ مجوز میشود، مجوزهایی که بعضاً شاید نیاز هم نیست.
از دغدغههای مهم در مسیر کارآفرینی استارتآپها، فرآیند دانشبنیانی است که خیلی پیچیده و نامفهوم است. دانشبنیان شدن یکی از پروتکلهایی است که برای تسهیل در کار استارتآپها طراحی شده اما ساز و کار شفافی برای این موضوع وجود ندارد
اگر هدف ما این است که به قطب فناوری در منطقه تبدیل شویم و یک روزی به جای صادرکننده نفت، ما را بهعنوان صادرکننده آیتی بشناسند قاعدتاً باید این فرآیند را تسهیل کنیم. اگر قرار است در چند سال آینده ایران را قطب صادرات فناوری اطلاعات و خدمات آنلاین بشناسند، باید فرآیندها تسهیل شود و دولت تا حد امکان سنگهای پیش روی استارتآپها را برچیند.
(همچنین بخوانید: احترامی که احیا شدنش در جامعه را مرهون استارتآپها هستیم)
محمدحسین رفعتنژاد متولد ۶۷ است، لیسانس مهندسی مواد از دانشگاه صنعتی شریف و کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی، گرایش بازاریابی، از دانشگاه علامه دارد. بعد از فارغالتحصیلی، بازار فناوری اطلاعات را برای کار کردن برگزید و حالا مدیرعامل یک پلتفرم در حوزه مسکن است. پلتفرمی که با هدف رساندن افراد جویای ملک به افراد دارای ملک، در بستر آیتی فعالیت میکند. وی میگوید تمرکز اصلی ما روی آژانسهای املاک برای عرضه ملک است، به طوری که همکاری گروه این مهندس جوان با آژانسهای املاک به صورت خدماتی است، یعنی آژانسهای املاک بر اساس قوانین پلتفرم موجود املاک، مورد اجاره و خرید خود را به استارتآپ میسپارند. اعضای تیم پس از چکشکاریهای لازم اعم از تهیه عکس، فیلم و... ، ملک مورد نظر را در فضای آنلاین قرار میدهند و جویندگان املاک به جای صرف وقت و انرژی در خیابانها و آژانسهای املاک، با گشتن در فضای مجازی به انتخاب دست میزنند. گفتوگوی «ایران» با محمدحسین رفعتنژاد، مدیرعامل جوان استارتآپی که هنوز به سود نرسیده اما آینده سودآوری را برای خود متصور است، میخوانید.
یار آژانسهای املاک، برای آگاهی و سهولت مشتری
کسب اطلاعات املاک در قالبهای مختلف صورت میگیرد و مخاطب با دیدن مشخصات کامل اعم از عکس، فیلم، موقعیت جغرافیایی و نوع دسترسیهای مسیر، به آژانس املاک وصل و وارد مرحله دیدن حضوری ملک و انتخاب میشود. من از تاریخ ۲۷ فروردین ۹۵، مدیریت پلتفرم را عهدهدار شدم و تا به امروز با تشکیل تیمهای مختلف به جذب ۱۲۰ نفر پرداختهایم. میانگین سنی افراد حاضر در تیم ۲۸ سال است که ۴۰ درصد آن را خانمها تشکیل میدهند. البته که برای شروع کار، جذب این تعداد نیرو، شرکت را با زیان مواجه میکند، اما با کمک سرمایهگذاران خارجی به این نتیجه رسیدیم که این گستره جذب نیرو را داشته باشیم و کار را در قالب تیم فروش مسئول مذاکره با آژانسها، تیم عملیات مسئول گذاشتن دیتا و اطلاعات روی سایت و بررسی کمی و کیفی اطلاعات، تیم بازار و مارکتینگ که به ارزیابی فضای بازار میپردازد و تیمهای ستادی که امور داخلی شرکت را انجام میدهند، دنبال کنیم. پس از تشکیل تیمها به ثبت شرکت پرداختیم و از آن به بعد، با تعاریف خودمان، شرکت را پیش بردیم و تا به امروز با اقبال خوبی از سوی مخاطبان که آژانسها و جویندگان ملک هستند روبهرو بودهایم.
ما در معاملات هیچ نقشی نداریم، بلکه فقط بستری هستیم که آژانسها را به جویندگان ملک وصل میکنیم. تا پیش از این، آژانسها املاک مورد نظر خود را با نصب آگهی در پشت شیشه مغازه یا در روزنامهها به اطلاع دیگران میرساندند، اما امروز ساختار منظمی ایجاد شده است که آژانسها املاکشان را در سایت میگذارند و به واسطه پشتیبانیهایی که تیم ما انجام میدهد، صحت و درستی آگهی با مشخصات کامل تأیید میشود و از این طریق، سهولت در امر یافتن ملک را به همراه عنصر شفافیت، با استفاده از فضای آنلاین به بازار مسکن وارد کردهایم. در حقیقت تیم ما به آژانسهای املاک کمک میکند و در کنار آنها برای هرچه بهتر شدن خدمات به مشتری گام برمیداریم.
جای خالی مهارت آموزی کارآفرینی در نظام آموزش
استارتآپها در ایران خیلی جوان هستند و عمر چندانی ندارند. اگر این واقعیت را در نظر بگیریم که در دنیا ۹۰ درصد استارتآپها، زیر یک سال با شکست مواجه میشوند، باید بگوییم ایران هم از این قاعده جدا نیست، اما یکی از بزرگترین ضعفهای فضای کارآفرینی ایران، عدم مهارتآموزی کارآفرینی در دوران دانشگاه و تحصیل است. دانشجویان و حتی دانشآموزان ما هیچ مهارتی درباره کارآفرینی نمیآموزند.
استارتآپ یک تعریف دارد و آن اینکه افراد چند کاره با تواناییهای مختلف، یک راه جدید برای یک کاری پیدا میکنند، بنابراین، این آدمها باید یک سری مهارت اولیه داشته باشند، حال آنکه در دانشگاهها مهارتهای کارآفرینی به افراد آموزش داده نمیشود. ما فقط تمام علومی که سالهاست کشف و بسط داده شده است، در مقاطع مختلف تکرار و بازگو میکنیم و دنبال خلاقیت در آموزش نیستیم، حتی تفکر خلاق را هم پیگیری نمیکنیم. طبیعتاً یکی از بزرگترین مشکلات همین است که افراد به دلیل نداشتن توانایی و مهارت کافی نمیتوانند کسب و کار خود را ادامه دهند.
(همچنین بخوانید: نوآوری، کمبود جدی نظام آموزشی)
کسبوکارهای نوپا نیازمند حمایت هستند
نکته دوم این است که تمام کسبوکارهای نوپا نیازمند یک سری حمایتها هستند. وقتی یک بیزنس از ۵ نفر به ۱۳۰ نفر میرسد، معلوم است که این بیزینس روزهای ضرردهیاش را سپری میکند، پس باید ریشه این موضوع را یافت و به نظر من این زیان اولیه و تحمیل هزینه به استارتآپ به دلیل وجود پروتکلهای ناقص در حوزه کارآفرینی نوین است. هزینه کارآفرینی برای هر فرد ۲۰ تا ۳۰ میلیون تخمین زده شده است، حال در نظر بگیرید دولت برای صد نفر چقدر باید هزینه کند، در نتیجه به نظر میرسد باید یک سری یارانهها و امتیازاتی برای استارتآپهای جوان در نظر گرفته شود تا این گروه از کارآفرینان بتوانند راحتتر شروع کنند و یکسری دغدغههای مالی، بیمه و مالیات را نداشته باشند.
یکی از دغدغههای مهم در مسیر کارآفرینی استارتآپها، فرآیند دانشبنیانی است که خیلی پیچیده و نامفهوم است. دانشبنیان شدن یکی از پروتکلهایی است که برای تسهیل در کار استارتآپها طراحی شده اما ساز و کار شفافی برای این موضوع وجود ندارد. یک سری شرکتها هستند که بهعنوان واسطه در ازای دریافت پول، اقدام به دانشبنیان کردن شرکتهای استارتآپی میکنند، در حالی که این روند باید از سوی نهادهای ذیربط شفافسازی شود و استارتآپها بدون صرف هزینه بتوانند از مزایای دانشبنیانی بهره ببرند.
به طور مثال اگر شرکتی بخواهد دانشبنیان شود باید چه کار کند؟ پاسخ: فرآیند مشخص نیست. درخواست دانشبنیانی میدهد و مشخصاتش را در سایت ارسال میکند و ادامه کار چه میشود: پاسخ درخواستش یا مردود است یا پذیرفته میشود اما این مردودی و حتی علت پذیرش مشخص و شفاف نیست. اعتراض میکند اما اعتراضش پاسخ شفافی دریافت نمیکند. تمام این باگها- شکاف- در راه شرکت هاست و اکثرا با آن درگیر هستند.
در فرآیند دانشبنیان شدن سؤالهای مهمی وجود دارد. اینکه دانشبنیانی چه مزایایی دارد، معافیتهای مالیاتیاش به چه صورت است و اساساً آمده است تا کدام نیاز شرکت را رفع کند. یک زمانی گفتند شرکتهای دانشبنیان از مالیات معاف هستند و بعد گفتند محصولات دانشبنیان معاف هستند، یعنی ممکن است شرکتی دانشبنیان نباشد اما یک محصول از شرکت، دانشبنیان و مشمول معافیت مالیاتی باشد.
دولت خیلی راحت میتواند در این زمینه اطلاعرسانی کند و با تعیین پارامترهایی، شرکتها را در امر اخذ مجوزهای دانشبنیانی یاری دهد. در حال حاضر فرآیند دانشبنیانی آنلاین است اما نیازمند پیگیریهای مستمر و مجدانهای است که بعضاً به بنبست میخورد و هیچ پاسخگویی از طرف مقابل وجود ندارد.
صرف زمان و هزینه در طول و عرض اخذ مجوز
یکی دیگر از مشکلات شرکتهای استارتآپی، موضوع مجوزهاست که یک شرکت نوپا نمیداند چه مجوزهایی را باید از کجا کسب کند و اساساً فیلد کاریاش در چه حوزهای دستهبندی میشود، بنابراین از هر جایی که به ذهن اعضای شرکت میرسد، مجوز گرفته و بخشی از زمان و انرژی تیم صرف اخذ مجوز میشود، مجوزهایی که بعضاً شاید نیاز هم نیست اما چون ساز و کار مشخصی وجود ندارد شرکت استارتآپی و نوپا از بیم سنگاندازی سازمانهای مختلف تأمین اجتماعی، اصناف، مالیات و... از هرجایی که فکر میکند مجوز میگیرد، چنانچه مشکل گفته شده بیشتر از هر مشکل دیگری گریبانگیر شرکتهای استارتآپی حوزه فناوری اطلاعات شده است.
اما اتفاقی که میافتد این است که همه این مجوزها، ذهن مدیرعامل را درگیر میکند و به جای آنکه وقت و انرژی او صرف بهبود فعالیت و بیزینس شود، به بیراهه کشیده میشود. پیشنهاد مشخص من بهعنوان یکی از کنشگران جوان فضای کارآفرینی از نوع استارتآپ، این است که فضای اولیه کارآفرینی برای جوانان، شامل یک میز کار و اینترنت پرسرعت و خطوط تلفن مهیا باشد.
ما یک سری جوان هستیم که میخواهیم کاری را شروع کنیم، پس چرا نباید محیطهای کار open space داشته باشیم، ما به فضاهای کاری که مایحتاج اولیه شروع کار در فضای آنلاین است، مثل اینترنت پرسرعت و میز کار، با هزینههای ناچیز یا رایگان نیاز داریم. با نگاهی به کشورهای پیشرو در صنعت آیتی، مثل سنگاپور متوجه میشویم که این اقدامات جزو نخستین و سادهترین خواستههای گروههای استارتآپی است.
همه سهم استارتآپها از دولت، برای شروع: تسهیل امور
اگر هدف ما این است که به قطب فناوری در منطقه تبدیل شویم و یک روزی به جای صادرکننده نفت، ما را بهعنوان صادرکننده آیتی بشناسند، قاعدتاً باید این فرآیند را تسهیل کنیم. باید محیط و مشخصههایی را فراهم کنیم و بگوییم اگر شما تیم و این نشانههای مشخص را داشتید میتوانید کارتان را در قالب محیط کسبوکاری که ما برای شما فراهم میکنیم، آغاز کنید. خیلی از استارتآپها معطل محیطهای کوچک ۱۰ متری برای شروع هستند تا بتوانند کمینه محصول خود را ایجاد کنند و بهدنبال سرمایهگذار بروند. کارهایی از این دست خیلی کمککننده است و به نظر من دولت باید یک کارگروه و اتاق فکری تشکیل دهد، با اعضایی مثل انجمن صنفی رایانه، کسانی که کار استارتآپ کردهاند. آنها باید نیازسنجی کنند و به تسهیل فرآیندها بپردازند. اگر این اتفاق بیفتد تمام افرادی که دنبال کار هستند و بهدلیل هزینههای اولیهای مثل ثبت شرکت، اجاره فضای اداری و... نمیتوانند دنبال کار بروند راه خود را پیدا میکنند.
این اقدامات هرچند اولیه و ساده، به تمرکز افراد روی بیزینس و جذب افراد مستعد به استارتآپ کمک میکند.در نظر بگیرید لزوماً قرار نیست همه استارتآپها موفق شوند، اما کسانی که وارد حوزه اجرایی استارتآپ میشوند، در حقیقت دانش عملی کار کردن و کارآفرینی را میآموزند و نوعی سنجش افراد نسبت به آموزههای دانشگاهی است و در نهایت ورود نیروی کار با تجربه به بازار کار را سبب میشود، بنابراین هرچقدر فرآیند کارآفرینی استارتآپی تسهیل شود سطح کار کشور بالا میرود و افراد توانمندتر میشوند.
ایران، آخرین بازار نوظهور در حوزه تکنولوژی
در گفتوگو با یکی از مدیران ارشد مارکتینگ شنیدم که ایران، آخرین بازار نوظهور در حوزه تکنولوژی است. این جمله بار معنایی زیادی دارد. شما کجا میتوانید ۱۰ میلیون کاربر فعال اپل پیدا کنید که اپلیکیشنهای ios آن هنوز جای کار داشته باشد، یا کجا میتوان ملتی را یافت که ضریب نفوذ تلفن همراه در آن بالای ۹۰ درصد باشد؟ پس همه اینها نشان میدهد بستر مناسبی برای بیزینس حوزه آیتی فراهم است.
امروز اینترنت در همه شهرها و روستاها وجود دارد و همه با فناوری آیتی آشنا هستند و از آن بهره میبرند. برخی اپلیکیشنها که در حال حاضر کار میکنند، زمانی به بازار آمدند که در لبه تکنولوژی حرکت میکردند و همه میپرسیدند مگر میشود آنلاین خرید کرد و... اما دیدیم که شد و چه کارآفرینیهای بزرگی را رقم زد، چرا که بستر آماده است و کافی است محصول درست و آدم های درست به بازار وارد شوند، یا با تسهیل در این فضای آماده جوانها میآیند و ایران را از نظر تکنولوژی متحول میکنند و ما در این فضا سرعت رشد بسیار خوبی را تجربه میکنیم و در کنار آن کارآفرینی و اشتغالزایی شکل میگیرد، یا اینکه این فرآیند تسهیل نمیشود و انرژیها را میسوزاند و به جای اینکه انرژی در جای درست خرج شود، برای برداشتن سنگها تلف میشود. در حال حاضر خلاهای زیادی وجود دارد که میتوان از بستر آی تی آنها را بینیاز کرد و شغل آفرید. پس به نفع همه ماست که فرآیندها تسهیل شود.
در حال حاضر کلانشهرهای ما در برخی المانها همراه با کلانشهرهای دنیا حرکت میکنند، اما در شاخصی مثل آیتی، در حد شهرهای کوچک هم نیستند. به نظر من اگر بستر آماده موجود را با تسهیلات و خرد جمعی درست و بدون حاشیه در مسیری که پیشرفت در آن است هدایت کنیم ره بیست ساله را چند ساله طی خواهیم کرد و اگر فراهم نشود باز هم جوانان وارد خواهند شد اما رسیدن به آن نقطه ایده آل با اتلاف وقت بیشتر صورت خواهد گرفت.
(همچنین بخوانید: محدودیتهای غیرمنطقی برای استارتآپها ایجاد نکنید)