سید محمد صاحبکار خراسانی: باید سال به سال سهم پژوهش را در بودجه دولت افزایش بدهیم.
نوپانا به نقل از شورای عالی انقلاب فرهنگی: مهمترین راهکار پیشبینی شده برای تحقق هزینهکرد چهار درصد از درآمد ناخالص ملی در حوزه پژوهش و ایجاد ثروت از آن، توسعه شرکتهای دانشبنیان است.
با سید محمد صاحبکار خراسانی سرپرست امور شرکتها و موسسات دانشبنیان به گفتوگو نشستیم تا با ایدههای این مرکز برای توسعه شرکتهای دانشبنیان با هدف تحقق جذب چهار درصد از درآمد ناخالص ملی در حوزه پژوهش، آشنا شویم:
در زمینه بودجه پژوهش و ارتباط شرکتهای دانشبنیان با آن، این سوال مطرح میشود که چرا بودجه پژوهش باید در برنامه بودجه سالانه کشور گنجانده شود و آیا اصلاً این کار برای پژوهش کشور مطلوب است؟ سؤال ما مبتنی بر این بحث است که آیا پژوهش باید بتواند هزینههای خودش را تأمین کند یا نیازی بر این امر نیست؟
پژوهشها در زمینههای مختلفی انجام میشود. پژوهش یا Research & Development) R&D) مدلهای مختلف دارد. مثلاً ما پژوهشهای بنیادین، پژوهشهای بنیادین ماموریتگرا، پژوهشهای توسعهای و پژوهشهای کاربردی داریم. از طرف مجموعههای مختلفی در کشور، بخش خصوصی، دولت، شرکتهای بزرگ، دانشگاهها، بخشهای عمومی این پژوهشها تعریف میشود و منابع آن نیز تأمین میشود.
در کشورهای مختلف با توجه به خصوصیات خاصی که دارند، نسخه بومی را برای تعریف پژوهش و نحوه تأمین هزینههای آن در نظر میگیرند. مثلاً ممکن است مدل کشوری مانند انگلستان با آمریکا متفاوت باشد و بعضا هم یک سری شباهتها داشته باشند. اما مهم این است که دولتها یک سری منابع را به صورت خاص برای پژوهشهایی که انجام آن در کشور نیاز است و توسط بخش خصوصی هم انجام نمیشود، اختصاص میدهد و این را در سرفصلهای بودجه سنواتی خود در نظر میگیرند. یعنی از منابع بودجه دولت و از محل مالیاتهایی که دولتها از مردم جمع میکنند، همانطور که درصدی را صرف هزینههای آموزش و پرورش، بهداشت عمومی و توسعه زیرساختهای کشور میکنند، درصدی را هم برای انجام یک سری پژوهشهایی که به خودی خود توسط بخش خصوصی تأمین مالی نمیشود و مورد نیاز کشور است، صرف میکنند. این یک قاعده کلی است که در تمام کشورها وجود دارد.
(همچنین بخوانید:تولیدکنندههای دانشبنیان گرد هم میآیند)
با توجه به نسخه بومی و سیاستهایی که فعلا اعمال میشود، آیا ممکن است در چشمانداز ۱۴۰۴ به هدف چهار درصد درآمد ناخالص ملی برای امر پژوهش، برسیم؟
اینکه دولتها از سایر هزینههایی که دارند کم کنند و به امر پژوهش اختصاص بدهند، کار خوبی است. ما باید سال به سال سهم پژوهش را در بودجه دولت افزایش بدهیم. هدفگذاری، اختصاص سهم هزینه تحقیق و توسعه از کل تولید ناخالص ملی کشور است که هم از طرف دولت و هم از طرف بخش خصوصی باید هزینه شود. این هدفگذاری است که ما باید به سمتش حرکت کنیم اما اینکه چقدر محقق بشود یا اینکه این عدد باید سه درصد یا چهار درصد باشد را نمیدانم، چون متناسب با اقتضائات بومی ما این عدد تعریف میشود، یعنی ما نمیتوانیم خیلی بلندپروازی کنیم یا اینکه خود را خیلی دست کم بگیریم. اما اینکه امکان انجام کارهای بیشتری را در حوزه فعالیتهای پژوهشی داشته باشیم مهم است.
نکته مغفول این است که وقتی میخواهند سهم هزینه R&D را نسبت به تولید ناخالص داخلی در نظر بگیرند تنها سهم هزینههای دولت را مدنظر میگیرند و جمع میزنند؛ درصورتیکه بخش عمده هزینههای تحقیق و توسعه در کل کشورهای دنیا توسط بخش خصوصی و شرکتهای خصوصی تأمین میشود. لذا ما باید یک تعریف خوبی را در حوزه تعریف R&D ارائه کنیم که اصلاً ما به چه هزینهای هزینه R&D میگوییم، به چه کاری هم کار R&D میگوییم. اول این امر انجام شود، بعد بر مبنای آن توسط مسئولینی که به نوعی با آمارها کار دارند مثل مرکز آمار، مثل دستگاههای متولی علم و فناوری مانند معاونت علمی و فناوری، ما بیاییم و هزینه انجام فعالیتهای تحقیق و توسعه را در همه بخشها ازجمله در شرکتهای خصوصی اندازهگیری کنیم. این کار سختی است اما باید این کار را انجام بدهیم تا بتوانیم به آن عدد دقیق و کاملی که در این زمینه مدنظر است، برسیم.
این بخش کار بر عهده شرکتهای دانشبنیان افتاده است. در این بخش اکنون رشد ما به چه صورت است و ما چطور میتوانیم رشد شرکتهای دانشبنیان و سودآوری اقتصادی آنها را از محل درآمد پژوهش تأمین کنیم؟
همانطور که از اسم شرکتهای دانشبنیان مشخص است، بنیان فعالیت آنها بر دانش است لذا باید دائماً روی تحقیق و توسعه و طراحی مهندسی سرمایهگذاری بکنند و کار خود را جلو ببرند. یکی از معیارهای ارزیابی شرکتهای دانشبنیان هم اساساً این است که اصلاً فعالیت تحقیق و توسعه انجام میشود یا نه. به نظر من یکی از موتورهای محرکه فعالیتهای تحقیق و توسعه در بخش خصوصی در کشور ما همین شرکتهای دانشبنیان است. ما برنامههای خاصی هم برای این بخش داریم.
همچنین در ارزیابیهایی که از این شرکتها داریم، فعالیتهای تحقیق و توسعه آنها را ارزیابی میکنیم. همینطور برای اینکه بتوانند از مزایای قانونی دانشبنیان بودن شرکت استفاده بکنند، حتماً در فرآیند تمدیدی که میخواهد انجام بشود، معیار انجام فعالیتهای تحقیق و توسعه هدفمند را به عنوان یکی از معیارهای ارزیابی مدنظر قرار دادهایم.
چه تعداد از تحقیقاتی که در شرکتهای دانشبنیان الان دارد انجام میشود به صنعت و سودآوری میرسد؟
چون شرکتهای دانشبنیان، شرکتهای خصوصی هستند، ما میتوانیم بگوییم که ۱۰۰ درصد کارهایی که در یک بخش خصوصی به نام شرکتهای دانشبنیان به عنوان پژوهش تعریف میشود با هدف این است که به بازار برسد. یعنی پژوهشهایی که منباب تفنن باشد در این شرکتها انجام نمیشود، چون بخش خصوصی برای هزینهکرد ریال به ریال آن برنامه دارد، مدل دارد و کار دارد تا بتواند این کار را انجام بدهد. لذا در این زمینه ما باید شرکتهای دانشبنیان را خیلی تقویت کنیم. اگر میخواهند کار تحقیق و توسعه کنند به آنها کمک کنیم، مشوقهای زیادی برای آنها بگذاریم. بهرهوری یک ریال هزینهکرد در پژوهش شرکتهای دانشبنیان، چندین برابر بهرهوری آن هزینهکرد در یک بخش دولتی است، چون این امر کاملاً ناظر بر حل یک مشکل، تجاریسازی محصول و ناظر به جامعه است تا بتواند هدفهایی که مدنظر شرکت برای توسعه خودش است را فراهم بکند و به آنها جامه عمل بپوشاند.
به نظر شما الان شرکتهای دانشبنیان برای توسعه و رسیدن به جایگاه مناسب، سهم مناسبی از بودجه پژوهشی کشور دارند؟
من از شما خواهش دارم که این کلمه بودجه را بکار نبرید. اینها هزینهکرد تحقیق و توسعه است. اینکه شما این را به عنوان بودجه مینامید همان اشتباهی است که در اول خدمت شما عرض کردم. اینکه همه فکر میکنند کار پژوهشی تنها با پول دولت است. آنها میگویند بودجه یعنی بودجه دولتی. اما ما اینجا هزینهکرد تحقیق و توسعه داریم.
خب الان باید سهم شرکتهای دانشبنیان در هزینهکرد تحقیق و توسعه در کشور افزایش پیدا کند. چرا؟ چون این شرکتها بعضاً مجموعههای تازهتأسیسی هستند. ۱۰ سال پیش اصلاً این فضایی که اکنون جهت توسعه شرکتهای دانشبنیان داریم و دنبال میکنیم، نبوده است. در طول ۱۰ سال گذشته است که این شرکتها شکل گرفتهاند و در حال رشد و نمو هستند و کارهای خود را پیگیری میکنند و توسعه میدهند. لذا پیشنهادی که ما داریم این است که تمام حمایتهای دولتی باید ناظر به این باشد که این بخشی که در هزینهکرد پژوهش، کارایی و بهرهوری بیشتری دارد مورد توجه دولتها باشد و با انواع و اقسام ابزاری که دارند بتوانند از این بخش حمایت کنند.
من برای شما یک مثال میزنم: مثلاً چه اشکالی دارد اگر یک شرکتی هزینهای که بابت تحقیق و توسعه خودش انجام میدهد به عنوان مالیات او محسوب شود. برای یک شرکت تا آخر سال درآمد، هزینه، سود آن را محاسبه میکنند و بعد بر مبنای آن مالیات را مشخص میکنند. اگر ببینند که این شرکت معادل این مالیاتی که شرکت میخواهد بپردازد را صرف هزینههای تحقیق و توسعه کرده باشد، بخشش مالیاتی داشته باشد.
در این صورت خودبهخود شرکتها ترغیب میشوند که به سمت انجام پژوهش حرکت کنند که بیشتر کار تحقیق و توسعه انجام بدهند، چون معافیت مالیاتی میگیرند. پولی که باید به دولت میدادند را خودشان اگر در یک زمینه خاص هزینه کنند، این پول در درون خود شرکت باقی میماند. لذا چرا این کار خوب را انجام ندهند و به دولت مالیات بدهند؟!
بنابراین یکی از مباحثی که مطرح است این ابزار است. به این ابزار اعتبار مالیاتی یا Tax Credit میگویند. این اعتبار مالیاتی در خیلی از کشورها انجام شده است. در کشور ما نیز یک سری تلاشهای اولیه انجام شده است اما ما هنوز نتوانستهایم این را به صورت یک مصوبه قانونی جامع داشته باشیم. مجلس شورای اسلامی و شورای عالی انقلاب فرهنگی باید در این زمینه اقداماتی را انجام بدهند.
آیا ما از نظر قوانین و اسناد بالادستی برای گسترش فعالیتهای شرکتهای دانشبنیان و تحقیق و توسعه، کمبودی داریم یا اینکه اسناد و قوانینی که داریم فعلا جوابگوی نیازهای ما است؟
ما قانون بسیار خوبی به نام قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان داریم. تمام تلاش ما هم در معاونت علمیفناوری این است که این قانون به نحو احسن پیاده بشود. اما مسئلهای که در اینجا وجود دارد این است که در بعضی موارد لازم است یک سری ابزارهای قانونی و یک سری مشوقهای دیگری را در کشور داشته باشیم.
همین Tax Credit که برای شما مثال زدم یک مورد قانونی است که ما باید در کشور ایجاد کنیم. مثل این ما به چندین قانون و مصوبه دیگر نیاز داریم که اگر تصویب شوند، فرآیند کاری این شرکتها به نحو مناسبتتر و با سهولت بیشتری انجام خواهد شد.
(همچنین بخوانید:استارتآپها، اقتصاد مبتنی بر نوآوری ایجاد میکنند)