جف چپن: به دنبال یادگیری بروید، رشد کنید و به موفقیت خود ادامه دهید.
نوپانا: جف چپن (Jeff Chapin) در سال 2014 به همراه چهار نفر دیگر شرکت کوچکی را در شهر نیویورک با نام کسپر (Casper) راهاندازی کردند. کسپر، استارتآپ تجارت الکترونیکی تشکها است که روی ساخت تشکهای ساده کارآمد و ساده با شعار «همه اندازهها برای همه سلیقهها» تمرکز داشت. تیم کسپر با انجام این کار موجب یک نوع انقلاب در صنعت تشکسازی شد.
به گزارش نوپانا، اکنون بعد از رشد 100 میلیون دلاری این کسبوکار، از اشتغال برای پنج کارمند به 150 نفر در کمتر از سه سال رسیده است. این شرکت علاوه بر تولید تشک، در زمینه تولید ملافه و بالشت با تمرکز بر خواب بهتر، فعالیت میکند.
بخشهایی از گفتوگوی وبسایت entrepreneur با جف چپن در خصوص موفقیت در کارش را با هم مرور میکنیم:
روز خودتان را چگونه شروع میکنید؟
هر روز در آغازین ساعات صبح، پیش از اینکه ایمیل یا تلفن خود را چک کنم به پیادهروی میروم و بعد صبحانه میخورم. در زندگی واقعی ما هشت ساعت میخوابیم و من میتوانم یک ساعت کامل پیادهروی کنم.
روز خود را چگونه تمام میکنید؟
اگر بخواهم حالم بهتر شود کتاب غیرتخیلی میخوانم.
برای حفظ تمرکزتان چه کار یا کارهایی انجام میدهید؟
این طبیعی است که من باید عواملی را که موجب حواسپرتی میشود از خودم دور کنم. هدفون و یک موزیک بیکلام، من را در شرایطی قرار میدهد که گویی هیچ شخصی درکنارم نیست.
در زمان کودکی دوست داشتید وقتی بزرگ میشوید چه شغلی داشته باشید؟
دوست داشتم که دانشمند شوم، یک روپوش سفید بپوشم و در یک آزمایشگاه علمی باشم.
از بدترین رئیسی که تاکنون داشتهاید چه چیزی یاد گرفتهاید؟
من رئیسی داشتم که هم نژادپرست و هم قائل به تبعیض جنسیتی بود. او با آمریکاییهای آفریقاییتبار و زنان رفتار بدی داشت و حرفهای گستاخانه بسیاری به من میزد. هرکسی مستحق این است که فارغ از آنچه بر او گذشته و پسزمینهای که دارد مورد قضاوت قرار گیرد.
وقتیکه درباره وضعیت فعلی کار و موفقیتهایتان فکر میکنید، چه کسی را دارای بیشترین تأثیر بر خود می بینید؟
والدینم. آنها ساختمانساز بودند. ساختن خانه و تعمیر آن، همیشه برای آنها عشق، سرگرمی و کار بود. ایده آنها این بود که بیشازحد روی موضوعی فکر نکنند و فقط ایده اولیه را به دست بیاورند و روی آن کار کنند و بارها آن را اصلاحش کنند چرا که هیچچیز پایدار نیست. شما میتوانید آن کار را در آینده بهتر انجام دهید.
سفری که ذهنیت شما را تغییر داده، چه بوده است؟
در سال 2009 برای شش ماه به کامبوج رفتم و کاری بدون درآمد برای پروژه بهداشتی روستا انجام دادم. من همیشه عضو یک نهاد بودهام اما در آنجا یاد گرفتم که شما بهتنهایی میتوانید کارهایی را خودتان انجام دهید. شما میتوانید به دنبال یادگیری بروید، رشد کنید و به موفقیت خود ادامه بدهید.
چه چیزهایی برای شما الهامبخش بوده است؟
شهروندان خوب، یعنی افرادی که در جامعه خود مشارکت میکنند. آنها در همه نقاط کشور هستند و شکافهایی را که دولت نمیتواند پر کند آنها برطرف میکنند. من همیشه افراد فداکاری که برای حفظ جامعه کمک میکنند را تحسین میکنم.
اولین ایده شغلی شما چه بود و با آن چه کردید؟
در «نیو انگلند» همه ما در مدرسه گراد، موجسوار بودیم. ما یک دستکش خشک برای موجسواری با نام (Furance Surf) درست کردیم که هنوز هم وجود دارد. شما واقعا باید کسبوکار را با افرادی کاملا متفاوت با خودتان آغاز کنید. من معتقدم که شما به بیشتر از یک کارشناس در خصوص موضوعی که روی آن کار میکنید نیاز ندارید. همه ما نسبت به همه چیز نظریاتی داریم که آنها را با یکدیگر به اشتراک میگذاریم، اما بر اساس دیدگاه کاری خود به نتیجه پایانی میرسیم که به ما کمک میکند که سریع تصمیم بگیریم و تندتر حرکت کنیم.
بدترین توصیهای که تاکنون شنیدهاید چه بوده است؟
وقتی من درباره ترک کار در یک شرکت فکر میکردم یکی از مدیران ارشد آنجا به من گفت که ترک کردن این محیط یک اشتباه بزرگ است، برای اینکه هیچ محیط کاری شبیه آن پیدا نخواهم کرد. به نظرم حرکت و پیدا کردن چیزهای جدید برای سلامتی افراد خوب باشد. اگر من فقط یک یا دو ماه بیشتر آنجا مانده بودم هرگز در چنین موقعیتی نبودم.
یک نکته کلیدی که نسبت به آن بسیار اطمینان دارید چیست؟
من به بسیاری از ایمیلها بیتوجه هستم. بد یا خوب این به بهرهوری من کمک میکند. چرا که روی کارهایی که در دست دارم تمرکز میکنم.
تعادل میان کار و زندگی برای شما به چه معنا است؟
من حس ششم خوبی نسبت به بد یا خوب بودن آبوهوا و موقعیتها دارم. زمان خواب به کار فکر نمیکنم و اینگونه تعادل میان کار و زندگی را حفظ میکنم. تنها باید قادر باشید که در بعضی ساعتها کار را تعطیل کنید.
چگونه از فرسودگی شغلی جلوگیری میکنید؟
من کار کردن را دوست دارم و به نظرم در معرض خطر فرسودگی نیستم. من روی شغل خاص و زمینهای که انتخاب کردهام تمرکز کردهام و همراه با پذیرش پروژههای جدید چیزهایی برای یادگیری در خصوص مواد مصرفی و قابلیتهای آنها وجود دارد. با یادگیری آنها، افتادن در ورطه فرسودگی تا حدودی از من دور است.
وقتی شما با یک بحران و سد ساخته شده مواجه میشوید چه شیوه نوآورانهای را به کار میگیرید؟
اداره را ترک میکنم، از مغازهها بازدید میکنم، به نمایشگاهها میروم و با مردم در خانههایشان صحبت میکنم. در اداره ما یک کارگاه آموزشی وجود دارد و شما میتوانید در محوطه اطراف این کارگاه و حتی با مواد موجود بازی کنید.
در حال حاضر شما در حال یادگیری چه موضوعی هستید و چرا این موضوع برای شما مهم است؟
در حال حاضر بیشتر یادگیری و تفکر من پیرامون طراحی و ساخت یک شرکت سازمانیافته است. من باید درباره چگونگی ساخت فرهنگ طراحی، الهامبخش بودن برای مردم و چگونگی توانمند کردن آنها برای طرح ایدههای جدیدشان چیزهایی یاد بگیرم. این کسبوکار در حال بزرگ شدن است و پشت این نگرشی که وجود دارد میدانم که چه افرادی روی آن کار میکنند. بنابراین برای پایدار ماندن در طولانیمدت باید زیرساختها و نگرش درست را به دست آوریم.
مصاحبههای دیگر را در قسمتهای بعدی بخوانید.