چتباتها در چند سال اخیر رشد قابل توجهی داشتهاند، اما این رشد باعث نخواهد شد تا آنها جایگزین انسانها شوند.
نوپانا به نقل از زومیت: بسیاری از غولهای تکنولوژی روی هوش مصنوعی سرمایهگذاری زیادی میکنند تا بتوانند در این زمینه پیشرو باشند. پیشرفتهای هوش مصنوعی باعث شده است تا مسائلی که زمانی بیش از توان ماشینها تصور میشد، به امور روزمره آنها تبدیل شود.
چتباتها شاید یکی از نمونههای مهم کاربرد هوش مصنوعی باشند. چتباتها در چند سال گذشته رشد قابل توجهی داشتهاند؛ اما به نظر میرسد که رشد آنها دیگر مثل سابق نیست.
گزارش موسسه مککینزی (McKinsey) نشان میدهد که چتباتها با فراز و نشیب به پیشرفت خود ادامه میدهند. ایگورمارکوف (Igor Markov) از شرکت گوگل هشدار میدهد که هوش مصنوعی ممکن است به یک فاجعه تبدیل شود. با این حال بسیاری از بزرگترین شرکتهای دنیا هزاران نفر را برای توسعه چتباتها و هوش مصنوعی استخدام کردهاند. این فرض وجود دارد که چتباتها جایگزین بسیاری از انسانها خواهند شد و میلیونها شغل را از بین خواهند برد، اما انسانها موجوداتی پایدار هستند و اجازه نخواهند داد تا باتها جایگزین آنها شوند.
درحال حاضر اوضاع به نفع چتباتها و اتوماسیون است؛ اما دیری نمیپاید که شرایط بار دیگر به نفع انسانها تغییر کند.
باتها مانند انسانها نیستند
بگذارید مسئلهای را روشن کنیم. باتها در بسیاری از کارهای متداول روزمره مانند پرداختهای اینترنتی و استفاده از تاکسیهای اینترنتی کاربرد زیادی دارند، اما با قطعیت میتوان گفت که هیچگاه جایگزین مکالمه واقعی بین دو انسان نخواهند شد.
علم پدیدارشناسی (phenomenology) به درک بهتر تفاوت این دو مورد، کمک میکند پدیدارشناسی علم مطالعه ساختار تجربه یا آگاهی بشری است. دیدگاه پدیدارشناسانه به ما میگوید که هوشمصنوعی و چتباتها مبتنی بر دادههای کمی هستند که هیچ درک و احساسی ندارند، در حالیکه انسانها متشکل از دادههای زیادی هستند که از دانش تجربی و ضمنی بهدست آمده است. انسانها غیرقابل پیشبینی و در عین حال اعجابآور هستند. به عبارت سادهتر، انسانها موجوداتی عجیب هستند که نمیتوان آنها را با تست تورینگ (Turing) بازسازی کرد. حتی کسی چون ری کورزویل (Ray Kurzweil) نیز پیشبینی خود مبنی بر مشخص کردن زمان عرضه کامپیوترهایی که در تست تورینگ (Turing) موفق باشند را یک دهه عقب انداخت و احتمالا باز هم تاریخ آن را به تعویق خواهد انداخت.
در دهه ۹۰ میلادی و اوایل دهه اول قرن بیست و یکم، سیستمهای باجههای لمسی سلف سرویس (باجههایی که در فروشگاههای زنجیرهای تعبیه میشوند تا مشتریان بتوانند به طور اتوماتیک پول خرید خود را بپردازند) به بازار عرضه شدند. آن زمان نیز این پرسش مطرح شد که آیا اینگونه سیستمها، جایگزین انسانها میشوند یا خیر.
افراد دوست دارند در موقعیتهای دشوار، مورد توجه و کمک قرار بگیرند
امروزه دیگر همه به خوبی میدانند که باجههای خودپرداز، شغل انسانها را از بین نبردند. این باجههای خودپرداز برای خریدهای ساده مناسب است، اما در بسیاری از موقعیتها، یک غریزه ذاتی برای برقراری ارتباط واقعی با انسان وجود دارد، چون افراد دوست دارند تا در موقعیتهای دشوار و پیچیده، انسانها به آنان کمک کنند. به همین جهت افراد به خرید از کسانی که به آنها اعتماد دارند، ادامه میدهند.
در واقع باتها با رقابتیکردن انسانها، به دگرگونی آنها کمک میکنند. انسان در پاسخ به فراگیرشدن باتها، بهتر در دسترس خواهند بود و ارتباط بهتری با ساکنان دنیای مجازی خواهند داشت. انسانها تنها حفاظی در برابر باتها نخواهند بود، بلکه با توجه به اینکه مشتریان، روابط دیجیتال شخصی، شفاف و اصیل را ترجیح میدهند. هر چه انسانها بهتر بتوانند با باتها رقابت کنند، تا مدت زمان طولانیتری میتوانند سنت تجارت مبتنی بر ارتباطات را که مدتها پیش از عصر دیجیتال وجود داشته است را حفظ کنند.
انسانها کسانی هستند که توانایی همدلی دارند
انسان کسی است که اپل آن را به خوبی درک میکند. اپل اخیرا برنامهای با عنوان چت تجاری (Business Chat) را به بازار ارائهکرده است که به شرکتها اجازه میدهد تا به سوالات مشتریان خود پاسخ دهند. جالب است که بر خلاف رقبای اپل که همه شیفته چتباتها هستند، اولین نسخه چت تجاری اپل، مبتنی بر چتبات نیست، بلکه یک پلتفرم ارتباطی مبتنی بر ارتباط واقعی میان شرکتها با مشتریان خواهد بود.
اپل با اینکه یک اکوسیستم انحصاری دارد، یک شرکت آیندهنگر بوده و به خوبی فهمیده است که نقش اولیه تکنولوژی، تسهیل ارتباط انسانها با یکدیگر است. ساخت چتباتها ساده است، اما حفظ انسانیت اهمیت بیشتری دارد. گرچه باتها توسط مهندسان ساخته و راهاندازی میشوند، اما هیچگاه جای یک انسان با ویژگیهای انسانی را نخواهند گرفت. باتها همیشه در دنیای تجارت جایی خواهند داشت، اما تنها یک ویژگی بیشتر و جانبی باقی خواهند ماند. باتها مهارتها و دشواری انسانها را نخواهند داشت. حقیقت این است که ویژگیهای اصیل و برتر انسانی را نمیتوان برنامهنویسی کرد و به باتها افزود و این حرف که «باتها میتوانند هرکاری را که انسان انجام میدهد، انجام دهند». منحصربهفرد بودن تواناییهای انسان را نادیده میگیرد.
باتها دستگاههای فاقد احساسی هستند که کارشان تقلید از مهارتهای انسانی است اما، انسانها خلاق و همدل هستند.
همچنین بخوانید:(نرمافزارهایی که فرایند پیچیده مدیریت پروژه را آسانتر میکنند)