تمام شرکتهای موفق، سرمایهگذاران را بخشی از شرکت میدانند و واحد جداگانهای به آنها اختصاص میدهند.
نوپانا به نقل از اقتصاد آنلاین: سازمان کوچکی باشید یا بزرگ، لازم است برای اهداف خود برنامهریزی و برای فروش، تیم بازاریابی داشته باشید. از پرداخت مالیات هم نمیتوانید طفره بروید. چنین فعالیتهایی را چه شرکتهای کوچک و خانوادگی و چه شرکتهای بزرگ و بورسی باید انجام دهند.
تأمین مالی نیز یکی از ملزوماتی است که هر شرکتی باید به آن فکر کند، برایش برنامهریزی انجام دهد و دستاوردهای آن را به طور مستمر مورد سنجش قرار دهد.
برای راهاندازی و توسعه یک کسبوکار، لازم نیست بنیانگذاران آن همیشه از سرمایه بزرگی برخوردار باشند. با تعیین استراتژیهای موفق، میتوان از سرمایه سایر افراد یا سازمانها برای توسعه کار استفاده کرد. اما برای این هدف، شناخت درست از ابزارهای موجود ضروری است.
در اولین قدم، برقراری ارتباط درست با سرمایهگذاران و سپس ارائه اطلاعات دقیق و دورهای برای نگهداری آنها، از اساسیترین بخشها هستند. بهرهگیری از سرمایه سایر افراد، ممکن است در ذهن بسیاری، شرکتهای سهامی عام و بورسی را تداعی کند، درحالیکه امروز مسئله «ارتباط با سرمایهگذاران» به شرکتهای کوچک با تعداد محدودی سرمایهگذار نیز تعمیم داده میشود.
(درباره این موضوع بیشتر بخوانید: راههای تامین سرمایه اولیه استارتآپ)
نگهداری سرمایهگذار، چه انگشتشمار و چه میلیونی، چالشی است که مدیران باید برای آن اقدامات لازم را انجام دهند. طبیعی است که ارتباط با میلیونها سرمایهگذار، پیچیدگیهای خاص خود را دارد و به گروه بزرگتری نیازمند است، اما اهمیت موضوع در همه موارد یکسان باقی میماند.
اساساً موضوع «ارتباط با سرمایهگذاران» در مقایسه با سایر مفاهیمی مانند روابط عمومی یا مدیریت مالی، در میان شرکتها، مفهوم تازهای به حساب میآید. با وجودی که اولین بورسهای دنیا در قرن هفدهم میلادی شکل گرفتند، مفهوم «ارتباط با سرمایهگذاران» پس از جنگ جهانی دوم و در دهه ۵۰ میلادی به این عرصه وارد شد.
در سال ۱۹۵۳، مدیرعامل شرکت جنرال الکتریک، رالف کردینر (Ralph Cordiner) برای اولین بار این مفهوم را به صورت جدی در این شرکت مطرح کرد. او معتقد بود برای به دست آوردن سرمایهگذاران بیشتر در بازار رقابتی بورس، لازم است از کانالی مشخص که تنها مخصوص سرمایهگذاران است، با آنها ارتباط برقرار کرد.
دیدگاه کردینر این بود که این کانال نمیتواند از طریق روابط عمومی شرکت ایجاد شود، چرا که اکثر این افراد در زمینههای مالی تخصص ندارند. از سوی دیگر، کارمندان بخش مالی نیز توانایی ایجاد ارتباط قوی را نداشتند، پس لازم بود واحدی جدید در شرکت شکل بگیرد.
به این ترتیب، جنرال الکتریک برای اولین بار گروهی تشکیل داد که مسئولیت آن، شناسایی سهامداران شرکت بود. وظیفه آنها این بود که تقاضاهای سرمایهداران را دریابند و بهترین راه ارتباطی با آنها را پیدا کنند. این اولین باری بود که موضوع «ارتباط با سرمایهگذاران» به واقعیت بدل میشد.
البته هنوز شرکتهایی هستند که واحد روابط عمومی در آنها تمایل دارد وظیفه «ارتباط با سرمایهگذاران» را به عهده بگیرد. استدلال آنها این است که تماس با هر مجموعه یا شخصی که به شرکت تعلق ندارد، به بخش روابط عمومی مربوط میشود. در صورتی که تحلیلگران زیادی این استدلال را رد میکنند.
(همچنین بخوانید: استارتآپها مسیر جدیدی برای سرمایهگذاری)
تمام شرکتهای موفق، سرمایهگذاران را بخشی از شرکت میدانند و بنابراین واحد جداگانهای به آنها اختصاص میدهند. آنها همچنین تعریف مشخصی از واحد روابط عمومی و ارتباط با سرمایهگذاران دارند.
اولین نشانه تفاوت در این شرکتها آن است که روابط عمومی زیرمجموعهای از بازاریابی تلقی میشود که به مدیر بازاریابی گزارش میدهد، در حالیکه روابط سرمایهگذاری به مجموعه بزرگتر مالی متعلق است که به مدیر مالی گزارش میدهد.
با این دید، روابط عمومی واحدی است که میتواند به جذب مشتری منجر شود، در حالیکه روابط سرمایهگذاری بر جذب و نگهداری سرمایهگذار تمرکز دارد. بنابراین تحلیلگران بر این عقیدهاند که بهترین دستاورد زمانی نصیب یک شرکت میشود که هر دو واحد روابط عمومی و ارتباط با سرمایهگذاران با هماهنگی کامل با یکدیگر فعالیت داشته باشند.
شکلگیری «روابط سرمایهگذاری» در دهه ۵۰ میلادی به معنای شروع یک تحول در بازارهای بورس بود و توسعه در این بخش باعث به وجود آمدن یک صنعت جدید شد که امروز برای آن ابزارهای مختلفی طراحی شده است.
با ایجاد انجمنهای روابط سرمایهگذاران، شرکتها سعی در به اشتراکگذاری بهترین تجارب خود کردند. طبیعتاً با بهبود و استحکام روابط سرمایهگذاران و شرکتها، بورسها نیز بهطور قابل توجهی منتفع میشدند و در نتیجه خود برای توسعه این بخش در سایر شرکتها، ساز و کار قانونی تعریف کردند و وارد عمل شدند.
با توسعه ابزارهای اطلاعرسانی، بورسهای مختلف دنیا به یکدیگر متصل شدهاند و شرکتها میتوانند در بورسهایی به جز کشور خود ثبت شوند و در گوشه و کنار دنیا سرمایهگذاران جدید پیدا کنند. طبیعتاً این سرمایهگذاران به کانالی جدید برای ارتباط نیاز داشتند.
به عبارتی، سرمایهگذاران بینالمللی، طالب ارتباطی بینالمللی هستند که از قارهای به قاره دیگر میتواند متفاوت باشد.
این مشابه همان فرصتی است که پس از لغو تحریمها، پیش پای شرکتهای ایرانی قرار گرفت. هرچند ممکن است برخی آن را رویا فرض کنند، اما تجربه در کشورهایی نظیر چین، ترکیه، اندونزی، مالزی و مانند آنها نشان داده است چنانچه کانال مناسب برقراری ارتباط با سرمایهگذار خارجی در شرکت موفق ایجاد شود، سرمایهگذاران دیر یا زود پیدا خواهد شد.
با رواج کارآفرینی و پیدایش روزانه صدها استارتآپ، روابط سرمایهگذاری باز هم تحول یافت و به شرکتهای بورسی منحصر نماند. امروز این مفهوم به استارتآپها و شرکتهای کوچک نیز راه پیدا کرده است.
شکلگیری صحیح گروه تأمین مالی از ابتدای فعالیت شرکت، به مراتب مفیدتر از آن است که مدیران در میانه راه، متوجه اشتباهات گذشته شوند و درصدد ایجاد تغییرات زیربنایی باشند. به همین دلیل، بسیاری از مشاوران کسبوکار به شرکتهای کوچک توصیه میکنند از همان ابتدا به ساختار تأمین مالی مجموعه خود فکر کنند و آن را با دید بلندمدت طراحی کنند.
(درباره این موضوع بیشتر بخوانید: در سرمایهگذاری تیم مهمتر از ایده است)