شرکتهای سرمایهگذار جسورانه، هفت تا ۱۰ سال روی شرکتهای نوپا سرمایهگذاری میکنند، نگرش آنها بلندمدت و با تحمل است.
نوپانا به نقل از دنیای اقتصاد*: استارتآپها معمولاً فعالیت خود را با یک طرح، ایده یا نوآوری آغاز میکنند. در مسیر اجرایی کردن این ایده، اگرچه امید، برنامهریزی، الهام گرفتن از دیگران و البته صرفهجویی در هزینهها از جمله ملزومات اصلی به حساب میآیند اما تأمین منابع مالی مورد نیاز هم از جایگاه ویژهای برخوردار است.
صاحب ایده برای رسیدن به نتیجه، نیاز به بازیگران جدیدی از جنس سرمایهگذار دارد. حساسیت درباره افشا نشدن ایده و حفظ حقوق مالکیتی، معمولاً مانع از استقبال ایدهپردازان برای جذب افراد جدید به عنوان سرمایهگذار میشود.
اگرچه ایدهپردازان در گامهای نخست اجرایی کردن ایده خود، میتوانند با تکیه بر سرمایههای خانوادگی و شخصی به دنبال جذب سرمایههای جزیی اولیه باشند، اما نمیتوان این رویه را تا زمان تجاریسازی ایده ادامه دهند. این نوع رویکرد معمولاً در کشورهای توسعه یافته موفق است.
در واقع، سرمایه و ایده باید در یک بستر قانونی و نه شخصی و خانوادگی به یکدیگر برسند. برای اینکه استارتآپی در اکوسیستم خود موفق شود، به اصلاح قوانین و مقررات و ایجاد الگوهایی برای اتحاد سرمایه با اندیشه نیاز است.
از آنجایی که کسبوکارهای نوپا پرخطر هستند و درصد بالایی از آنها موفق نمیشوند، اغلب سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری روی این تیمها اعتماد چندانی ندارند. از طرفی ریسک، بازده، میزان سرمایهگذاری و افق زمانی سرمایهگذاری، چهار عامل اصلی و تعیین کننده منبع تأمین مالی مناسب هر شرکتی است.
بر همین اساس، استارتآپها به عنوان یک کسبوکار نوپا که تصویر روشنی از هیچیک از این عوامل ارائه نمیکند، ممکن است در جذب سرمایه با چالشهایی مواجه شده و در نهایت، به دلیل کمبود مالی شکست بخورد.
این در حالی است که در کشورهای در حال توسعه نظیر ایران حمایت از استارتآپها از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چرا که این شرکتها در توسعه و ارتقای سطح فناوری، ظرفیت بیشتری نسبت به شرکتهای جا افتاده دارند و با استفاده از فناوری و افزایش بهرهوری میتوانند نقش مهمی در بهبود شرایط اقتصادی ایفا کنند.
نگاهی به روند تأمین مالی استارتآپها در جهان
اولین مرحله از تأمین سرمایه موردنیاز یک استارتآپ در مرحله راهاندازی یا سرمایهگذاری، مرحله کشت ایده است که در آن مرحله، تأمین سرمایه ایده، استارتآپ را قادر خواهد کرد تا به رشد خود ادامه دهد.
در واقع، در این مرحله منابع موردنیاز توسط خود ایدهپردازان، سرمایهگذاران فرشته یا روشهای دیگری مانند سرمایهگذاری جمعی تأمین میشود.
در این مراحل رشد، استارتآپها برای برنامههای تجاری خود به دلیل نبود داراییهای مشهود یا اعتبار کافی و ناشناخته بودن سازمان خود برای جذب سرمایه از منابع وامدهنده مانند بانکها نمیتوانند استفاده کنند؛ بنابراین ایدهپردازان باید دنبال سرمایهگذاران ریسکپذیر یا جسوری باشند که حاضرند از کسب وکارهای نوپا در بلندمدت حمایت مالی کرده و به آنها در زمینههای مختلف مدیریت، بازاریابی، حسابداری، فناوری، طراحی محصول، مسائل حقوقی و مانند اینها مشاوره دهند.
سرمایهگذار اولیه در این مرحله به مالک ایده کمک میکند تا به درآمد اولیه برسد یا اینکه برای سرمایهگذاریهای بعدی آماده شود. استارتآپ این سرمایه را به مدت سه تا 6 ماه نیاز دارد.
در این مدت زمان تعیین شده، استارتآپ باید بتواند فرضیات ایده خود را اعتبارسنجی کرده و با چرخش ایده اولیه و تغییر آن به ایده اصلی و مدل نهایی کسبوکار نزدیک شود.
فرشتگان سرمایهگذار اغلب از استارتآپهای حوزه اینترنت (۳۷.۴ درصد)، سلامت و بهداشت (۲۳.۵ درصد)، موبایل و تلفن (۱۰.۴ درصد)، انرژی و برق (۴.۳ درصد)، الکترونیک (۴.۳ درصد)، محصولات مصرفی (۳.۵ درصد) و بقیه صنایع (۱۶.۵ درصد) حمایت میکنند.
در کشور آمریکا بر اساس آمار انجمنهای صنفی سرمایهگذاران فرشته، تنها در سال ۲۰۱۴ بیش از ۷۳ هزار مورد سرمایهگذاری به مبلغ ۲۴ میلیارد دلار توسط این نوع سرمایهگذاران و حامیان کارآفرینی انجام شده و به طور متوسط به ازای هر سرمایهگذار فرشته 3.6 شغل ایجاد شده است.
(درباره این موضوع، بیشتر بخوانید: بررسی اقدامات فرابورس در جامعه استارتآپی)
زمانی که سرمایهگذاری فرشته روی استارتآپها به ثمر رسید، نوبت به سرمایهگذاران ریسکپذیر است که مسیر را برای ورود کسبوکارهای نوپا به بازار هموار کنند.
فرشتهها حلقه میانی سرمایهگذاری در مرحله آغازین و سرمایهگذاری ریسکپذیر در مراحل بعد هستند. تفاوت سرمایهگذار ریسکپذیر با سرمایهگذار فرشته این است که سرمایهگذاران فرشته، به طور معمول دارای شبکه غیررسمی از سهامداران حقیقی هستند که به صورت شخصی و تنها با رویکرد حمایتی از استارتآپها وارد عمل شده و از آنان حمایت میکنند.
سرمایهگذاریهای جسورانه بهترین روش تأمین مالی استارتآپها هستند؛ چرا که روشهای دیگر تأمین مالی عمدتاً در قالب فعالیتهای دولتی صورت میگیرد که بنا به ماهیت خود نمیتوانند خلاء موجود در تأمین مالی استارتآپها را پوشش دهند.
از آنجا که نتیجه فعالیتهای مبتکرانه و نوآورانه تا حدی نامطمئن است، بانکها و وجوه دولتی رغبت کمتری برای سرمایهگذاری در آنها از خود نشان میدهند. در نتیجه کارآفرینان در کشورهای پیشرفته صنعتی، سراغ سرمایههای جسورانه میروند.
شرکتهای سرمایهگذار جسورانه، هفت تا ۱۰ سال روی شرکتهای نوپا سرمایهگذاری میکنند، نگرش آنها بلندمدت و با تحمل است. آنها زمانی سود به دست میآورند که شرکت به عرضه عمومی برسد.
در نهایت زمان ورود استارتآپ به ادغام با شرکتهای بزرگ، عرضه به بورس یا فروش تجاری میشود.
در این مرحله استارتآپ به مرحله نهایی رشد خود رسیده و با گزینههای جذابی چون عرضه به بورس یا فروش به کمپانیهای بزرگ روبهرو میشود. بیشتر موفقیت استارتآپها در این مرحله محقق میشود.
(درباره این موضوع بیشتر بخوانید: تحول اکوسیستم کارآفرینی با صندوقهای خطرپذیر)
سرمایهگذاری جهانی در استارتآپ
نشریه اقتصادی CB Insights اخیراً دادههای متنوعی درباره سرمایهگذاری در مراحل مختلف استارتآپها منتشر کرده که نشان میدهد در سه ماه نخست سال 2017 میلادی، 6 هزار و ۴۳ معامله برای حمایت از ایدهها بسته شده است. این رقم استارتآپهایی است که توانستهاند مراحل ابتدایی کسبوکار را سپری کرده و از سوی شرکتها یا افراد سرمایهگذار جسورانه به میزان ۷۹ میلیارد دلار تأمین مالی شوند.
در سال گذشته نیز تجربه موفق حمایت از استارتآپها قدرت ریسکپذیری سرمایهگذاران را بالا برد تا در این سال سرمایه حمایتی از کسبوکارهای نوپا ۸۰ درصد افزایش پیدا کند تا به این ترتیب هشت هزار و ۵۸۵ استارتآپ با ۹۱٫۷ میلیارد دلار سرمایهگذاری ریسکپذیر توسعه یابند.
مجموع سرمایههای جذب شده برای حمایت استارتآپها در سال ۲۰۱۵ نیز حدود 131 هزار و 2 میلیارد دلار بود که از هشت هزار و ۹۹۲ استارتآپ حمایت مالی میکرد، درحالیکه این نوع سرمایهگذاری تا پایان سه ماهه سوم سال ۲۰۱۶ از رقم ۷۹ میلیارد دلار فراتر نرفت و انتظار نمیرود این رقم تا پایان سال بتواند رکوردشکنی سال ۲۰۱۵ را تکرار کند و همچنان سال طلایی استارتآپها به شمار میآید.
نکته قابل توجه درباره استارتآپهای تحت حمایت سرمایهگذاران ریسکپذیر که توانستهاند به نقطه خروج برسند، این است که عمده آنها در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات بودهاند. بررسی فصلی آنها در سالهای اخیر نشان میدهد نزدیک به ۷۸ درصد استارتآپهای موفق در این حوزه فعالیت داشته و حدود ۱۱ درصد نیز در حوزه سلامت و ۱۱ درصد در سایر حوزهها فعال بودند.
(همچنین بخوانید: تقویت استارتآپها در بازار سهام)
نتیجهگیری
در نهایت میتوان اینگونه نتیجه گرفت که سیاستگذاریهای دولت از جمله اینترنت با سرعت بالا، محدودیت پایین و قیمت ارزان سبب شده تا فرصتهای جدید شغلی فراهم شود و جوانان فارغالتحصیل و نخبه کشور جذب فعالیتهای اقتصادی شوند و با تشکیل بنگاههایی زمینه کسب درآمد بیشتر را از فضایی که دولت یا سیاستگذار در اختیار آنان قرار داده، به وجود آورند.
طبیعی است که اگر این نوع سیاستگذاریها در بدنه سایر وزارتخانهها همهگیر شود، بخش خصوصی راه خود را پیدا خواهد کرد و سرمایه خود را صرف تولید یا ارائه خدمات به مردم از جمله ایجاد استارتآپها میکند.
بنابراین اگر تفکر نفتی از ذهن دولتمردان و حتی عموم خارج شود و بدون توجه به منابع سرشار نفتی، عامل انسانی به عنوان سرمایه اصلی کشور به رسمیت شناخته شود، شاهد بازگشت نخبگان به کشور و ایجاد فرصتهای جدید شغلی خواهیم بود که به سرمایهگذاریهای زیاد نیازی ندارد و با تکیه بر چند دستگاه رایانه و اینترنت خلاقیتهای مناسبی خواهد داشت که بازار بکر کشور را با نوع جدیدی از خدماترسانی آشنا میکند.
در این میان بهتر است دولت با مطالعه عمیق عملکرد استارتآپها فقط به نقش نظارتی خود پرداخته و خلأهای قانونی و سیاستگذاری را برطرف کرده و این حوزه از کسبوکار را به نظام عرضه و تقاضا بسپارد؛ نه اینکه به بهانههای مختلف عرصه را به افرادی که قادر هستند با طراحی چند نرم افزار، تحولاتی جدی در کشور به وجود آورند، تنگ کند.
در شرایطی که دولت از اشتغال به عنوانی یکی از نگرانیهای چند سال آینده یاد کرده و ایجاد شغل برای دانشگاهیان را مستلزم صرف سرمایهگذاریهای بالا میداند، توسعه این نوع کسبوکار میتواند به سیاستگذاران دولت در ایجاد اشتغال با صرف کمترین هزینه و بدون فشار به بانکها، کمک کند.
سیاستگذاریهای مناسب اخیر در بخش اینترنت و شبکههای اجتماعی سبب شده فرصتهای زیاد شغلی در بخش خدمات به وجود بیاید. استارتآپها فرصتهای جدیدی برای تحصیلکردگان و نخبگان کشور هستند تا با استفاده از توانایی علمی و خلاقیت ذاتی خود، فرصتهای فعالیت در اقتصاد ایران را رصد کنند و بتوانند با توجه به خلأهایی که در بخش خدمات وجود دارد، با کمترین سرمایهگذاری در این زمینه به فعالیت بپردازند.
لازم است دولت به تسهیل این نوع کسبوکارها و گسترش آنها کمک کند و اجازه دهد تا بازار و جامعه اقتصادی کشور درباره این نوع کسب و کارها تصمیم بگیرد؛ نه اینکه با دخالتهای خود در حوزههای مختلف از قبیل مجوزها و قیمتگذاریها، راه توسعه استارتآپها را ببندد و موانعی برای رشد آنها باشد.
به نظر میرسد استارتآپها در ایران آینده روشنی دارند، چرا که پایه فعالیت آنها در ارائه خدمات است. کشور ما تشنه خدمات است و در این زمینه جای کار زیادی دارد.
استارتآپها با حضور خود در بخشهای مختلف خدمات سعی کردهاند تا به بخشی از نیاز شهروندان کلانشهرها پاسخ دهند. با همهگیر شدن استارتآپها به زودی میتوان نقش آنان را در ایجاد بازارهای رقابتی پررنگتر دید و به عنوان یک پدیده یا ابزار مناسب در سرعت بخشیدن به رقابت بازار و شفاف شدن معاملات، نقش اصلی داشته باشند.
*نویسندگان: سلام عبداللهزاده، ندا شیرازی
(قسمت اول این یادداشت را در اینجا بخوانید)