در تعاملی دوطرفه زیرساختهای قانونی را میتوان روشن و عملی کرد.
نوپانا: قانون مقولهای راکد نبوده و نیست. پویایی قوانین ضرورتی است که اگر انجام نشود، هر تغییر کوچک، مشکلی بزرگ بهوجود خواهد آورد. یعنی با تغییر شرایط جامعه از هر نظر، قوانین مرتبط با آن موضوع نیز باید دستخوش تغییر شوند و به اصطلاح قوانین نیازمند بهروز شدن هستند.
کسبوکارهای آنلاین، شبکههای اجتماعی و درکل استفاده از اینترنت در سالهای اخیر در کشور ما بهطور چشمگیری رو به افزایش گذاشته است و متعاقب آن، مراجع قانونگذار نیز در دورههای مختلف زمانی، قوانین را همزمان با این تغییر بزرگ، بازتعریف کردهاند.
اما در این میان، هنوز هم گویا در مواردی درک دوجانبهای میان قانونگذار و افرادی که مشمول این دسته از قوانین میشوند، بهوجود نیامده است. این مسئله در مواردی خاص به اتفاقاتی منجر میشود که هردو طرف کاملاً خود را برحق میدانند. در اکثر اینگونه مواقع، نتیجهای که حاصل میشود این است که هردو طرف باید به جای اینکه روبروی هم باشند، دور یک میز نشسته و همه چیز را در فضایی دوستانه به نتیجه برسانند.
(در این زمینه بخوانید: استارتآپ Payping مسدود شد)
(همچنین در این زمینه بخوانید: چرا مسدود کردن پیپینگ راه حل مناسبی نیست؟)
ضرورت اجرای دوطرفه قوانین
یکی از گلههایی که از طرف مدیران استارتآپها و افراد صاحب ایده مطرح میشود این است که آنها تمام تلاش خود را میکنند که چارچوب ضوابط و قوانین عمل کنند، اما در مورد آنها برخی از قانونها اجرا نمیشود. بهعنوان مثال قانون حق مالکیت معنوی و کپیرایت، با اینکه مکتوب و مصوب است اما در اجرا آنگونه که باید عملی نمیشود.
یعنی ممکن است کسی با ارائه یک ایده استارتآپی را راهاندازی کند و بعد از او افراد دیگری با خیال آسوده همان کار را انجام داده و چه بسا از او که صاحب ایده است موفقتر شوند. باید بپذیریم که از این دست اتفاقات در کشور ما رخ میدهد و آنگونه که لازم است برخورد قانونی صورت نمیگیرد. در مقابل کافیاست کوچکترین تخلفی از یک استارتآپ بروز کند و بعد از آن آینده استارتآپ در هالهای از ابهام فرو میرود. ابهام یعنی اینکه، مدیر یک استارتآپ نمیداند در ازای هر خطا یا تخلف ناخواسته، چه واکنشی از طرف قانونگذار در انتظارش است.
این مسئله تنها دو جواب دارد: یا قانون مشخصی وجود ندارد و یا اینکه در زمینه آگاهیسازی از قانون ضعف داریم. که هردوی این دلایل ما را به پیشنهاد اولیه میرساند، یعنی همان تعامل دوطرفه و مذاکره و تعیین دقیق حدود هر طرف.
ضرورت وجود زیر ساختهای قانونی
در زمینه کسبوکارهای نوپا، روی ضرورت ایجاد زیرساختها بحثهای زیادی میشود. اگر بپذیریم قانون هم یکی از زیرساختهای این حوزه است، ضرورت تبیین دقیق آن را بیشتر درک میکنیم.
این ضرورت در دو زمینه بیشتر نمایان میشود، یکی در بحث داخلی که مطابق آن، در حوزههای مانند کسب مجوز، حدود فعالیت، حق مالکیت ایده و از این دست موارد لازم است آگاهیسازی دقیق انجام شود. دیگر زمینه مهم قوانین بیرونی استارتآپها است که شامل مواردی همچون فیلترینگ، سرمایهگذاری، خدمت به اقتصاد ملی و همچنین نگاه برون مرزی به استارتآپها میشود.
اگر داعیه حمایت از استارتآپ ها را داریم، و حقیقتاً درک کردهایم که در این شرایط اقتصادی میتوانند بازوی اقتصادی کشور شوند، باید جای اینکه بیشتر در صحبتها، خود را حامی آنها نشان دهیم، لازم است در عمل خود را نشان دهیم و حداقل کار ممکن در اینباره این است که فضای قانونی و حقوقی را برای آنها روشنتر کنیم تا در بسیاری از زمینهها تکلیف خود را بدانند. این ابتداییترین اصل یک همکاری مشترک است.
(همچنین در این زمینه بخوانید: استارتآپها نیاز به تشکل صنفی دارند)