چیه هوانگ: اعتماد کردن به حسم باعث شد من امروز در موقعیت فعلیام باشم.
نوپانا: در سال 2013 چیه هوانگ (Chieh Huang) و سه نفر از بنیانگذاران شرکت Boxed، اهداف بلند پروازانهای را در سر میپروراندند. آنها تصمیم داشتند که کار آمازون و خردهفروشان (big-box) را ادامه دهند.
آنها استارتآپ (Boxed) را راهاندازی کردند. شرکتی که به حمل مواد غذایی فلهای و تولیدات خانگی تا درب منزل مشتری با قیمتی رقابتی اختصاص دادهشده است. هوانگ میگوید که ما فقط یک نیاز زندگی روزمره مردم را تشخیص دادهایم. قبلا مردم یک ساعت رانندگی میکردند تا به قیمت مطلوب دسترسی پیدا کنند اما اکنون با تکنولوژی، قیمت و میزان راحتی مشتری ارزش کالا را مشخص میکند. این تغییر شرایط به ما اجازه میدهد که به این حوزه وارد شویم و از فواید آن بهره گیریم.
به گزارش نوپانا، هوانگ کارش را به مدت چهار سال در گاراژ خانهاش انجام داد. حالا این شرکت ۴ مرکز اجرایی و پاسخگویی را در اطراف کشور اداره میکند که یکی از آنها زیرزمین خانه ادیسون در نیوجرسی است. این شرکت 100 میلیون دلار افزایش درآمد داشته است و نسبت به فروش سالانه، ۱۰۰ میلیون دلار رشد کرده است و به سبب ابتکارات گستردهاش مانند اختصاص منابع مالی برای دانشگاه و تحصیل فرزندان کارمندان و سرمایه برای جشن ازدواج کارمندان خبرساز بوده است.
بخشهایی از گفتوگوی وبسایت entrepreneur با چیه هوانگ در خصوص موفقیت در کارش را باهم مرور میکنیم:
شما روز خود را چگونه آغاز میکنید؟
من روزم را با خانوادهام آغاز میکنم و ایمیلهایم را تا زمانی که در خانه هستم چک نمیکنم و تلفن هم تا زمانی که بخواهم به بیرون بروم خاموش است. وقتیکه شما با خانواده بر سر میز شام هستید و ایمیل خود را چک میکنید باعث میشود که دیگران ناراحت شوند. من سعی میکنم که این حضور در خانه را بهدرستی نشان دهم و این موارد دلیل عدم چک کردن ایمیلم است.
روز خود را چگونه به اتمام میرسانید؟
با خواندن کتاب. کتاب خواندن من را آرام میکند و یک دید باز به من میدهد.
برای اینکه در کارتان تمرکز حواس داشته باشید از چه شیوهای استفاده میکنید؟
کار که زیاد شود، داشتن مسئول دفتر داشتن میتواند مؤثر باشد. البته تقویم دست آنها نیست بلکه آنها میتوانند جای خالیها و هماهنگیهایی که صورت نگرفته را به شما یادآوری کنند. مسئول دفتر من در پایان هر روز ایمیلی به من میزند و لیست قرارهایی که باید داشته باشم را در اختیارم قرار میدهد. بودن شخصی که این اطلاعات را هر روز تحویل دهد، شرایط را بهتر و همهچیز را واضحتر میکند.
وقتی کودک بودید دوست داشتید شغل آیندهتان چه باشد؟
من فقط میدانستم که نمیخواهم دکتر شوم. والدین من مدام در مورد آن صحبت میکردند. سالهای اول و دوم دانشگاه میخواستم که بازیکن NBA شوم اما چون زمان مناسبی برای شروع آن نبود دنبال آن نرفتم.
چه کسی بیشترین تأثیر روی شما گذاشت تا به کار فعلیتان دست پیدا کنید؟
مادرم. چون کارمند رده بالا بود و شغل خود را رها کرد و مسئولیت صندوق یک رستوران را بر عهده گرفت. هیچوقت شکایت و گلهمند بودن او را ندیدم. او فقط بلند میشد و کاری را که نیاز بود انجام میداد. صبحها وقتی تنبل میشدم با خودم فکر میکردم که اگر مادرم این کار را انجام دهم من هم میتوانم، درصورتیکه او هیچوقت این کار را انجام نمیداد.
کدام یک از سفرهایتان شما را دگرگون ساخت؟
سفر به تبت. من کودکی راحتی نداشتم اما وقتی با بچههایی که در تبت و چین با فقر بزرگ میشوند خود را مقایسه کردم شیوه تفکر من درباره فرصتها تغییر پیدا کرد. اما تغییر مسیر زندگی من با تدریس زبان در ژاپن برای مدت دو سال اتفاق افتاد. من به اطراف شهر فرستاده میشدم و اوایل گمان میکردم که تمام این دو سال هدر رفته است؛ اما اینگونه نبود و نتیجه مطلوبی از آن حاصل شد. اولین سرمایهگذار ما در شرکت باکسد، دقیقاً در همین منطقه بزرگ شده است. واقعیت این است که بدون آن جرقه اولیه، من فکر نمیکنم امروز میتوانستیم در این نقطه از کارمان باشیم.
چه چیزی برای شما الهامبخش بوده است؟
افراد در مرکز اجرایی ما کسانی هستند که کارهای مشکلی را انجام میدهند. از طرفی مردم زیادی هستند که برای گرفتن تصمیمات درست به ما تکیه میکنند که این ما را مطمئن میسازد که داریم کارمان را بهخوبی انجام میدهیم؛ بنابراین آنها میتوانند بهنوعی برای من الهامبخش باشند.
اولین ایده کاری شما چه بود و با آن چه کردید؟
وقتیکه 15 ساله بودم من به همه بچههای ساختمان شیرینی میفروختم البته میدانستم که بچهها خیلی به بستنی علاقه دارند اما کامیون آن یکبار در هفته به منطقه ما میآمد.
اولین شغلی که چیزهای مهم و مفید را به شما یاد داد و هنوز هم از آن استفاده میکنید چه بود؟
یکی از اولینها، دستیاری در موسسه مشاورهای بود که راهبردهای بینالمللی را ارائه میدادند. حتی شرکتهای بزرگ به کمک ما برای دستیابی به این راهبردها نیاز داشتند.
یکی از بهترین توصیههایی که به شما شده چه بوده است؟
به حس خودم اعتماد کنم. این چیزی بوده است که باعث شده من امروز در این موقعیت باشم.
بدترین نصیحتی که تا به حال به شما شده است؟
زمانی در یک موسسه قانونی کار میکردم و همکار من گفت تو نباید آسودگی و راحتی این کار را رها کنی و بخواهی که شرکت خودت را تأسیس کنی، اما من اهمیت ندادم چون میتوانستم کارهای بهتری انجام دهم و ارزش من بیشتر از آن کار بود.
تعادل در زندگی و کار شما به چه معناست؟
شما نباید برای هر دو جبهه زندگی و کار افسوس بخورید. شما زمانی به این نکته میرسید که دیگر درباره چیزی که برای کار و خانوادهتان انجام دادهاید نگران نیستید.
من هم همیشه عالی نیستم و گاهی وقتها افسوس میخورم. اما این جمله که «به آنچه و آنجایی که در حال حاضر در اختیار ندارید، برسید» چیزی است که همیشه برای من معنادار و تازه است.
چگونه شما از فرسودگی شغلی جلوگیری میکنید؟
نمیدانم حرفهای من چیز متفاوتی است یا خیر، اما من صاحب کسبوکاری هستم که دوستش دارم، از آن لذت میبرم و در آن موفق هستم. وقتی شما این پیوند را در زندگی پیدا کنید دیگر احساس فرسودگی نمیکنید.
وقتی با یک سد ساختگی روبهرو میشوید شیوه نوآورانه شما برای مقابله با آن چیست؟
خودم را از ایمیل و اینترنت جدا میکنم و سرگرم قلم و کاغذ میشوم. بعضی از سودمندترین زمانهای من در هواپیما است که مجبور میشوم بنشینم و فکر کنم که واقعا کمککننده نیز است.
در حال حاضر در حال یادگیری چه موضوعی هستید؟
باید چیزهای جدیدی را هر روز یاد بگیرم و تعداد آنها بهقدری زیاد است که نمیتوانم آنها را بشمارم اما میدانم که برای هر روز یک چیز جدید وجود دارد.
مصاحبههای دیگر را در قسمتهای بعدی بخوانید.
اسرار زندگی کارآفرینان بزرگ: (قسمت اول)
اسرار زندگی کارآفرینان بزرگ: (قسمت دوم)
اسرار زندگی کارآفرینان بزرگ: (قسمت سوم)
اسرار زندگی کارآفرینان بزرگ: (قسمت چهارم)