برندها در طول فعالیت خود محصولات ناموفق زیادی به بازار عرضه میکنند اما از هر شکست باید درس گرفت و برای بهبود محصولات آینده تلاش کرد.
نوپانا: هیچ شخصی دوست ندارد شکست را تجربه کند اما باید این حقیقت را پذیرفت که تمام محصولات بعد از ورود به بازار موفق نخواهند بود. مهم نیست چه مقدار هزینه، زمان، انرژی و تفکر برای تولید یک محصول به کار رفته باشد،گاهی اوقات نتیجهی کارها طبق پیشبینی جلو نمیرود. این موضوع کاملا طبیعی است که بعضی محصولات با مشتری ارتباط برقرار میکنند و بعضی دیگر از محصولات برخلاف انتظار، عملکرد خوبی در بازار نخواهند داشت. اما این پایان ماجرا نبوده و هر شکست، مقدمهای برای یادگرفتن نکات جدید و پیشرفت کردن است.
این که یک برند و تیم سازندهی آن چه واکنشی نسبت به شکست نشان میدهند بسیار مهم است زیرا بخشی از نقشهی مسیر برای تولید محصولات آینده به این موضوع وابسته است. تحلیل و بررسی دلایل شکست دید بهتری نسبت به تغییرات لازم و چگونگی پیشرفت میدهد و مسیر حرکت را مشخص میکند. در ادامهی این مقالهی زومیت به بررسی بیشتر مواردی میپردازیم که شانس موفقیت محصول در بازار را افزایش میدهند.
۱- پشت هر محصول داستانی نهفته است
بهترین و کارآمدترین محصول تولید شدهی برند نیز اگر با همراهی و درک شدن از سوی مشتری همراه نباشد فروش نخواهد داشت. کلید رسیدن به این دو هدف، انتخاب بهترین روش بازاریابی است. در تبلیغات خود بگویید محصول را چرا و چگونه تولید کردهاید، چرا این محصول از سایر رقبا متمایز است و چه ویژگیهایی باعث برجسته شدن آن شده است. البته انجام دادن این کار همیشه آسان نیست. بهعنوان مثال تصور کنید ویژگی خاص یک محصول به دلیل همرنگ بودن با سایر بخشهای محصول در عکسهای و ویدئوها به خوبی نشان داده نمیشود و درنتیجه مشتری هرگز از وجود آن مطلع نخواهد شد.
مشتری که ویژگی خاص محصول را نبیند هیچ درکی از آن ندارد و در صورت عدم درک، دلیلی برای خرید آن پیدا نخواهد کرد. اما زمانی که داستان محصول خود را به مشتری توضیح میدهید، آنها درک بهتری از نحوهی رفع نیازهای خود توسط آن خواهند داشت.
۲- گاهی اوقات تصور برند از محصول اصلی اشتباه است
اغلب مردم گمان میکنند یکی از بدترین کابوسهای هر کسبوکاری تمام شدن موجودی انبار و نا امید کردن مشتریها است. اما این موضوع به نفع برند است. تمام شدن یک محصول در بازار نشان دهندهی ارزش و تقاضای بالا برای خرید آن است. این یعنی در صورت تولید دوبارهی محصول، فروش آن در بازار تضمین شده است. گاهی اوقات یک کارآفرینتصور میکند محصول جانبی را به بازار عرضه کرده است اما بعد از استقبال عمومی متوجه میشود این محصول جانبی درواقع محصول اصلی برند است و باید تمرکز بیشتری روی رشد و توسعهی آن داشته باشد. پیشبینی اینکه از کدام محصول استقبال بیشتری خواهد شد آسان نیست و باید شکست را در این مسیر پذیرفت. بنابراین عملکرد محصولات مختلف را در بازار ارزیابی کرده و هزینهی زیادی برای تولید و توسعهی محصولی که فروشش تضمین نشده در نظر نگیرید.
۳- تمام محصولات برنده نیستند
هر محصولی با برنامهریزی دقیق و حساب شده به بازار عرضه میشود اما نمیتوان تمام اتفاقات را دقیق پیشبینی کرد. اگر برند خود را به تازگی راهاندازی کردهاید بهتر است برای شروع چند محصول مختلف را به بازار عرضه کنید. سپس رفتار مشتری را به طور دقیق بررسی کرده و نقاط قوت و ضعف محصولات را شناسایی کنید. درنهایت محصولاتی که عملکرد خوبی نداشتهاند را حذف کرده و روی توسعهی بیشتر نمونههای موفق تمرکز کنید. امتحان کردن محصولات جدید و شناسایی سلیقهی مشتری نقشهی مسیر برای توسعهی محصولات را مشخص میکند. فراموش نکنید همیشه همهی محصولات برنده نیستند.
۴- پیشرفت با تکرار حاصل میشود
تمام محصولاتی که عملکرد خوبی در بازار ندارند به دلیل خاصی شکست میخورند و این دلیل میتواند موفقیت محصول جدید یا نسخهی جدید همان محصول را رقم بزند. بهعنوان مثال ممکن است یکی از ویژگیهای یک محصول غیر اصلی مورد استقبال مشتریها قرار بگیرد. این ویژگی شاید به اندازهی ویژگیهای محصول اصلی مهم نباشد اما مشتریها آن را دوست داشتهاند. برندی که برای سلیقهی مشتری ارزش قائل باشد این ویژگی را در محصولات جدید خود اعمال خواهد کرد زیرا میداند با استقبال مشتریها روبهرو خواهد شد.
ویژگیهای مورد علاقهی مشتری را پیدا کرده و در محصولات جدید به کار ببرید. همیشه فرصت برای نوآوری و امتحان کردن محصولات جدید وجود دارد اما قدرت علاقهمندیهای مشتری را نباید نادیده گرفت. برندهایی برنده هستند که بتوانند تعادل خوبی میان نوآوری و به کارگیری ویژگیهای قدیمی برقرار کنند.
در صورت عملکرد ناموفق یک محصول نا امید نشوید و از این فرصت برای یادگیری، اعمال تغییرات و پیروزی در آینده استفاده کنید.