وقتی کسبوکار جدیدی را شروع میکنید، تواناییهای جدیدی به دست میآورید که به شما کمک میکند در شغل اول خود هم رشد کنید.
نوپانا: طبق تحقیقات موسسه آمار بینالمللی، اغلب جوانان دنیای امروز دوست دارند شغل جانبی خوبی داشته باشند، که هم پاسخگوی هیجانات و علایق شخصیشان باشد و هم درآمدی بیشتر برایشان بیاورد. منظور از شغل جانبی، فعالیتی درآمدزاست که شما با توجه به استعدادها و امکاناتی که دارید، در کنار حرفه اصلی خود شروع میکنید.
تحقیقات موسسه کریر بیلدر (CareerBuilder) نشان داده که ۴۴درصد از جوانان بین ۲۵ تا ۳۴ سال و ۳۹درصد از جوانان بین ۱۸ تا ۲۴ سال، در کنار شغل اصلی خود (منظور کار روزانه و معمولاً ۸ تا ۹ ساعته است)، فعالیت حرفهای دیگری را هم دنبال میکنند. برخی مدعیاند که پذیرفتن مسئولیتهایی که شغل جانبی به برنامه شما اضافه میکند، باعث میشود تمرکز شما از کار اصلی منحرف شود و احتمال موفقیت شما را پایین بیاورد. ولی واقعیت این است که اگر برنامه خود را درست مدیریت کنید، شغل جانبی میتواند پتانسیل پیشرفت شما را در حرفه اصلیتان نیز افزایش دهد.
وقتی کسبوکار جدید یا پروژه مهمی را شروع میکنیم، از منطقه امن خود بیرون میآییم. چالشهایی بزرگتر از سختیهای روزمره را پشت سر میگذاریم و کارهایی را انجام میدهیم که قبلاً به نظرمان غیرممکن بودند. شغل فرعی به ما کمک میکند مهارتهای مختلف را بهبود دهیم و ارتباطات ارزشمندی ایجاد کنیم که بهنوبه خود به ترقی بیشتر ما منجر میشوند.
حالا سؤالی پیش میآید: ما بهواسطه شغل جانبی، چه مهارتها و فرصتهای منحصربهفردی به دست میآوریم و این مهارتها چگونه ما را در موفقیت زندگی حرفهای یاری میکنند؟
آرون هوروات و کیت آتمر، دو جوان امروزی تجربیات خود را در این زمینه با ما به اشتراک میگذارند و میگویند چگونه توانستهاند در شغل ۸ ساعته روزانه خود، ارتقا پیدا کنند:
یادگیری اولویتگذاری
هنگامیکه تنها فردی هستید که شغل جانبیتان را به مرحله اجرا درمیآورید، خیلی زود به اهمیت تعیین اولویتهای اصلی پی میبرید. هوروات، مالک وبلاگ ۱۲اور دیفرنس (12hourdifference) میگوید: «وقتی حرفه کوچک خودتان را شروع میکنید، شما رئیس و مسئول همه امور هستید. دقیقاً به شما بستگی دارد که روی کارهایتان دقیق باشید و تصمیم بگیرید که چطور میتوانید بهترین تلاش خود را بهکار ببندید، چه وظایفی را باید در اولویت قرار دهید، کدام مهارتهایتان را باید بهبود دهید و کجا باید از دیگران کمک بگیرید.»
همیشه ایمیلهایی هست که باید ارسال کنید، پستهایی که باید در وبسایت یا شبکههای خود منتشر کنید و مشتریان بالقوهای که باید با آنها تماس بگیرید. اما امکانپذیر نیست که همهچیز و همه کارها را کامل و بینقص انجام دهید. یاد میگیرید که در این لحظه چه چیزی بیشتر اهمیت دارد. اولویتبندی استراتژیک یکی از مقولاتی است که شغل جانبی بهخوبی به شما یاد میدهد.
مهارت اولویتبندی به طرز فوقالعادهای در شغل اصلی شما کاربرد خواهد داشت. شما توانایی لازم را به دست میآورید تا بهصورت عینی به چیزی نگاه کنید و ارزش آن را تشخیص دهید. تشخیص اولویتها در شغل روزانه شما، از آنجا شروع میشود که به کارفرمای خود نگاه میکنید و ارزشها و ترجیحات او را میسنجید. بهاین ترتیب نهتنها ابتکار عمل را به دست میگیرید، بلکه میتوانید اطمینان حاصل کنید که پول و وقت خود را صرف چیزی میکنید که برای سازمان شما مهم است.
اهمیت محول کردن وظایف
آتمر زمانی را به خاطر میآورد که مشغول کار روی کتاب خود با نام میلنیال ربات (Millennial Reboot) بود (پروژهای که او بعد از کار روزانهاش به آن میپرداخت). او میگوید: «اگر همه کارها را خودم انجام میدادم، میتوانستم پول بیشتری پسانداز کنم. اما با استفاده از کمک افراد ماهر، مثلاً برای طراحی جلد و بازخوانی، به کارم سرعت بیشتری بخشیدم. من یاد گرفتهام که به هنر و توانایی مردم اعتماد کنم و خودم هم قسمت دیگری از پروسه را تکمیل کنم.»
تفویض اختیارات و محول کردن مسئولیتها به دیگران، فقط به شغل جانبی شما محدود نمیشود. البته مهم است که رئیس و شرکت شما بدانند که شما از عهده وظایف و نقش خود برمیآیید، ولی باید نشان دهید که محدوده خود را میشناسید. همانطور که پلههای پیشرفت را طی میکنید، مأموریتهای سنگینتری به شما سپرده میشود و شما باید بدانید چطور حجم کاری خود را توزیع کنید تا وقت لازم برای پروژههای بزرگتر را به دست آورید.
کار سختی نیست که مسئولیتهای ۵ دقیقهای را در نقاط مختلف به عهده بگیرید و انجام دهید، ولی مسئله این است که مجموع این زمانهای کوچک، ناگهان وقت زیادی از شما را به هدر داده است. هر زمان که میتوانید از افراد و ابزارهای فنی لازم استفاده کنید تا کارهای خود را سبکتر کنید و سریعتر پیش بروید.
کارفرمای شما هم میخواهد ببیند که شما به دیگران اعتماد دارید و میتوانید کارها را در سررسید مشخص و با استانداردهای درست، به او تحویل دهید. این روند همیشه با به عهده گرفتن همه وظایف بهتنهایی به دست نمیآید. مدیریت یک تیم قوی که سازمان میتواند به آن تکیه کند، دارایی ارزشمند شما است.
موفقیت رشد شبکه شخصی
در شغل روزانه ۸ یا ۹ ساعتی فعلی، احتمالاً برایتان امکانپذیر نیست که مدام از پشت میز خود بیرون بیایید و با همکارانتان گفتوگو و معاشرت کنید. هرچه بیشتر به این روال عادت کنید، تعاملات اجتماعی بیرون از دفتر کاری برایتان سختتر میشود. ولی در موضع شغل جانبی، به هر وسیلهای که میتوانید، مثلاً صرف قهوه با مشتری در یک کافه یا چت یا ایمیلهای معرفی خودتان، باب مکالمه با دیگران را باز کنید چراکه این بهترین روشی است که میتوانید به کمک آن مهارتها و تواناییهای خود را به دیگران نشان دهید.
اگر تنها مسئول کسبوکار فرعی، خودتان هستید، گسترش شبکه ارتباطی برای رشد و پیشرفت حرفه شما ضروری است. هوروات میگوید: «مهارت یافتن در شبکهسازی دیجیتالی یکی از بزرگترین دستاوردهای من بوده است. به همین وسیله با مردم رابطه برقرار میکنم، با آنها مصاحبه میکنم، ایدههای خاص خودم را مطرح میکنم و در صورت نیاز از دیگران کمک میگیرم.»
در حالیکه شبکههای ارتباطی کسبوکار برای رشد و گسترش حرفه جانبی شما ضروری هستند، روابطی که از این طریق به دست میآورید شما را در ارتقای شغل روزانه نیز یاری میدهند. شما برای ترفیع گرفتن یا پیشرفت در شغل روزانه هم به این نیاز دارید که مدیران و سرپرستان به تخصصها و مهارتهایتان واقف باشند. افرادی که در شبکه شخصی کسبوکار شما هستند، شاهد خوبی برای اثبات این موضوع به شمار میروند.
(همچنین بخوانید:رازهایی برای مدیریت بهتر زمان)
ریسکپذیری و غلبه بر چالشها
درست است که شغل جانبی ما بهواسطه جذابیتهایی که برایمان دارد، ممکن است خستگی شغل روزانه را تا حدودی برطرف کند، ولی باید مراقب باشیم که پرداختن به این فعالیتها، مانعی بر راه انجام وظایف شغل اصلیمان ایجاد نکند. یادگیری تنظیم اولویتها، تفویض وظایف و شبکهسازی، همگی داراییها و سرمایههای ارزشمندی هستند که سرپرستان شما در شغل روزمره، آنها را مدنظر قرار خواهند داد.
آتمر میگوید: «برای کارفرمای شما جالب و مهم است که ببیند شما خارج از چارچوب اداره، پروژهای بزرگ را مدیریت میکنید. زیرا از این طریق او میتواند توانایی شما را در غلبه بر موانع و پشت سر گذاشتن چالشها مشاهده کند.»
این همان هنری است که شغل جانبی برای ما به ارمغان آورده است. مشاغل جانبی به ما این فرصت را میدهد که چیزهای جدیدی امتحان کنیم، تجربیات جدیدی به دست آوریم و از این مهارتها برای ارتقای شغل روزانه خود استفاده کنیم.
(همچنین بخوانید:چالشهای انتخاب شغل دوم)