امروز 2900 شرکت دانشبنیان با 30 هزار میلیارد تومان فروش داریم که روز به روز در حال رشد و گسترش هستند.
نوپانا: سورنا ستاری، معاون علمی و فناوری ریاست جمهوری و رئیس بنیاد ملی نخبگان، مهمان این هفته برنامه دستخط در شبکه پنج سیما بود. ستاری، دکترای مکانیک خود را از دانشگاه صنعتی شریف گرفته و تاکنون موفق به کسب نشان درجۀ یک کشور و همچنین ثبت دو اختراع شده است. او کتابها و مقالات علمی متعددی نیز تالیف کرده است. سورنا ستاری در این مصاحبه به موضوعاتی از قبیل شرکتهای دانشبنیان، کسبوکارهای نوپا، بازگشت نخبگان به کشور و وضعیت دانشگاهها پرداخت.
بخشهایی از مصاحبه سورنا ستاری را که در مشرق منتشر شده است در زیر بخوانید:
ما تا زمانی که به این سمت نرویم که پایه اقتصادی کشور، فرد و جوان تحصیلکرده بشود و از این اقتصاد نفتی و اقتصادی که منابع محور است به جای اینکه به دانش انسان اهمیت بدهد، قطعاً نمیتوانیم به آن جهشی که میخواهیم برسیم، محور توسعه هیچکدام از شرکتهای دانشبنیان، منابع زیرزمینی نیست، یک آدم است، یک فرد است، یک گروه است و یک تیم است که این شرکت را میسازد و باعث تولید ارزش افزوده و اشتغال و این نوع مسائل میشود؛ خیلی اتفاقات فرهنگی در همۀ ما باید اتفاق بیفتد.
ما یک ساختار کاملاً اشتباه داریم. اقتصاد کشور ما متاسفانه مانند بازی فوتبال میماند، 10، 12 نفر آن وسط بازی میکنند و صدهزار نفر دارند نگاه میکنند، این اقتصاد مردمی نیست، مردم ایستادهاند تا دولت برود یک جایی 1 میلیارد دلار سرمایهگذاری بکند و یک کارخانه پتروشیمی، فولاد و یا سیمان تأسیس کند، بلکه 400، 500 نفر بروند سرکار، ما مشکلات فرهنگی جدی در این زمینه داریم، بخش خیلی زیادی در حوزۀ سیستمهای دولتی است و یک بخشی از آن هم در حوزۀ مردم است، یعنی شما نمیتوانید تصور کنید مثلا ما این شرکتهای دانش بنیان که راه افتادند و استارتآپهایی یا شرکتهای نوپایی که با همین بچههایی که در سنین بین 20 تا 25 سال هستند و میافتند در حوزۀ کسب وکار...
چهار استارتآپ، با فروشی بالاتر از 4 هزار میلیارد داریم
شما نمیدانید قدرت این جوانان چقدر است، هیچ کس هنوز تصوری ندارد، روزهای اول به ما میخندیدند که یک بچه 24 یا 25 ساله چطور میشود یک چنین تاثیرگذاریای داشته باشد؟! مانند این میماند که شما ارتش و سپاه داشته باشید یا بسیج داشته باشید، این بسیج است که در اقتصاد ریخته است، یعنی قدرت جوانی که میآید در اقتصاد و کسب و کار درست میکند، ما الان سه چهار شرکت استارتآپ داریم، که فروش آنها به رقمی بالاتر از چهار هزار میلیارد رسیده است، اخیراً سهام این شرکتها در بورس عرضه میشوند و اینها در آینده بزرگترین شرکتهای کشور خواهند بود، مانند اتفاقی که همه جای دنیا افتاد، بعضی از شرکتهای نوپایی که در این حوزه شروع به کار کردند سالی هزار درصد رشد میکنند و همین است که سرمایهگذاری بخش خصوصی را به عرصه پژوهش میآورد.
ما مدام داریم صحبت میکنیم رابطۀ دانشگاه و صنعت، در صورتی که زیرساختهای فکری ما ایراد دارد، اگر زیرساختها را درست کنیم درست میشود. بخش خصوصی باید سودش را ببرد در این حوزه، مانند سایر سرمایهگذاریها، مثلا شما به بخش خصوصی میگویید در ساختمان سرمایهگذاری نکنید، در سکه و ارز سرمایهگذاری نکنید، بیایید روی این بچهها سرمایهگذاری کنید این میشود همان سرمایهگذاری جسورانه یا (Venture Capital) که این روزها زیاد راجع به آن صحبت میشود.
(در این زمینه، این خبر را نیز بخوانید: نیاز به ویسیها در زیستبوم کارآفرینی)
اشتغالزایی با پول انجام نمیشود
یکی از ضعفهای بزرگ ما در اقتصاد نفتی این است که همیشه فکر میکنیم همه چیز را میشود با پول درست کرد، فکر میکنیم مشکل اشتغال پول است، سرمایهگذاری است، نه مشکل اشتغال، مغز است، ایده است، فکر است، آدمی که بخواهد روی پای خودش بایستد حتی اگر سه، چهاربار زمین خورد دوباره بایستد و این اعتماد به نفس را داشته باشد، فکر میکنیم با وام دادن میتوانیم اشتغال ایجاد بکنیم؟ وام باعث ایجاد اشتغال نمیشود، در واقع اشتغالهای خُرد اصلا وام گزینۀ مناسبی برای بحث اشتغال نیست.
اگر به محیط دانشگاه نگاه کنید میبینید امروز خیلی چیزها تغییر کرده است و بحثهای دانشگاههای نسل 3 و 4 یک زمانی راجع به آن صحبت میکردیم ولی الان داریم میبینیم که چه اتفاقی میافتد، ما الان میبینیم که در دانشگاه مطرح، بچهها در استارتآپها و در شتاب دهندهها چگونه کار میکنند و بخش خصوصی چه خوب افتاده دنبال اینکه، این فرهنگ را توسعه بدهد، ما الان بیش از 20 شتاب دهنده داریم، عدد قابل توجهی بخش خصوصی داریم که در حوزه سرمایهگذاری جسورانه سرمایهگذاری میکند و این یک حرکت جدی است در اقتصاد کشور.
(همچنین درباره این موضوع بخوانید: دولت تمامقد از استارتآپها حمایت کند)
استخدام نخبگان، خیانت به آنان است
من خیلی رُک میگویم شاید به خیلی افراد بربخورد استخدام بزرگترین خیانتی است که ما میتوانیم به این گونه از بچهها کنیم، یعنی شما اعتماد به نفس آنها را میگیرید، شما ابتکار و نوآوری را از آنها میگیرید، آدمی که 8 صبح بیاید و 4 بعدازظهر از سر کار برود، از این زندگی نوآوری بیرون نمیآید، از این زندگی ریسک بیرون نمیآید، این زندگی یک چیز اِستیبل است و بخور و نمیر است، در حالی که این بچهها هر کدامشان میتوانند دنیا را تکان بدهند، اگر به این بچهها برسند، اگر این استارتآپها گرفته، چطور گرفته؟ 10 بار زمین خوردند، اما این اعتماد به نفس را داشتند که روی پای خودشان بایستند و خفت اینکه پشت در اتاق این و آن سرشان را کج بکنند به جان خریدند و این چیزی است که ارزش است و کشور باید به آنها ارج بدهد و همان سازمانهایی که من خدمت شما گفتم، 30، 40 سازمانی که بالاخره در کشور درست شدند برای بهبود فضای کسب و کار و الان برعکس عمل میکنند اینها همان آدمها و همان ماها هستیم، ماهایی که رفتیم استخدام شدیم، وقتی میرویم آن طرف میز رفتارمان تغییر میکند، میگوییم چرا کار میکنید؟ یعنی حرف ما به این بچهها این است که شما چرا دارید کار میکنید؟! شما هم بیایید مانند ما شوید، مانند ما بیاید استخدام شوید، بالاخره یک حقوقی است بدون ریسک..
مدام بساطی سر آنها در میآوریم، مدام دنبال این هستیم که کرکره را پایین بکشیم، او دارد مدام تلاش میکند کرکره را بالا نگه دارد، یک روز این میآید گیر میدهد، یک روز آن میآید گیر میدهد که کرکره پایین بکشند.
2900 شرکت دانشبنیان با 30 هزار میلیارد تومان فروش
این وضعیت باید اصلاح شود؛ کاری که ما کردیم در قانون حمایت از شرکتهای دانش بنیان، من این را بارها گفتم ما دو در دو در فضای کسب و کار جدا کردیم، این را گذاشتیم قانون حمایت از شرکتهای دانش بنیان، الان ما در آن دو در دو که شده 2800، 2900 شرکت و چیزی حدود 30 هزار میلیارد تومان فروش شرکتها و هزاران استارتآپهایی که دارند سعی میکنند که در این محیط اضافه شوند حدود هشتاد و خردهای سرویس میدهیم ولی هدف اصلی این است که همه آن 30، 40 تا سازمان بدانند اگر میخواهند با یک شرکت دانش بنیان صحبت کنند، این شرکت یک بابایی دارد ابتدا باید با آن بابا صحبت کنند بعد بروند دم کرکره بایستند، یعنی ما از معافیتهای مالیاتی و گمرگی و تسهیلاتی که داریم، خیلی زیاد است در حوزههای مختلف حتی وامهای کمبهره و موارد دیگری که است، تمام این سیستم برای اینکه این محیط کسب و کار مناسبی در حوزۀ دانش بنیان ایجاد شود و این بابا، سازمان ماست. به هرحال یک سازمانی است که میتوانند به آن شکایت بکنند که چنین بلایی یکی دارد سر آنها میآورد.
در این 3 سال، از صفر، البته خیلی از این شرکتها از قبل هم فعالیت میکردند ولی الان 2900 شرکت داریم و عجیب است که در چند ماه اخیر تقریباً تقاضاها نسبت به ماه قبل برای ورود به فضای کسب و کار، سه الی چهار برابر شده است.
(در این زمینه همچنین بخوانید: حمایت از استارتآپها، به شکوفایی اقتصادی میانجامد)
راهاندازی استارتآپ، انگیزه بازگشت نخبگان
این را ما به شورای عالی انقلاب فرهنگی دادیم، متاسفانه عددهای اغراقآمیز بدون تحقیق، چون همه اینها در دنیا وجود دارد، شما اگر در گوگل جستجو کنید همه کشورهای دنیا را دارد، اعداد ما نسبت به جمعیت جوان 34 میلیون نفری که بین سنین 20تا 40 سال هستند و 5 میلیون دانشجویی که داریم، عدد نرمالی است، در حوزۀ تبادلات دانشجویی که اصلاً ما صفر هستیم و اینکه میگویم صفر هستیم از این جهت که هیچ کس نه بورسی میدهد نه چیزی میدهد در این قضیه، که ما در بنیاد نخبگان الان دورههای 6 ماه و یکسال را شروع کردیم و الان یکسال است ما داریم این برنامهها را شروع میکنیم.
یک کشوری که 5 میلیون دانشجو دارد ما الان 50 هزار دانشجوی خارج از کشور داریم که از 50 هزار نفر، حدود 12،11 هزار نفرشان آمریکا هستند که بزرگترین کُلونی دانشجویی ما هستند.
در بنیاد نخبگان انجام میدهیم یک پِلت فرم برای جذب درست کردیم. الان متوسط جذب، بالای یک نفر است، از بچههایی که در 200 دانشگاه برتر دنیا هستند، مهم این است که ما آن سیستم جذب را درست کنیم، آن سیستم جذب چگونه درست میشود؟ اگر ما یک اقتصادی داشته باشیم که پایه اش دانش باشد بچه را نمیتوانیم برگردانیم اما اینکه بگوییم بیا اینجا برو استخدام بشو با ماهی یک میلیون یا دو میلیون، یا 3 میلیون تومان نمیشود، الان بیشترین عدد برگشت به خاطر همین شرکتهاست و بسیاری از همین استارتآپهایی که شما میبینید که در این حوزهها دارد درست میشود از همین بچه هاست که دارند برمیگردند، یکی از گیرهایی که ما داریم سیلابسهایی که در دانشگاههاست، سیلابسی نیست که برای جامعه ما طراحی شده باشد، برای یک جامعهدیگری طراحی شده است، از آنجا وارد این سیستم شده است.
به اندازه آمریکا، مهندس تولید میکنیم
این پتانسیلِ نیروی انسانی فوق العادهای که مملکت دارد را نشان میدهد، شما هیچ کشور اروپایی را پیدا نمیکنید که این همه جوان داشته باشد 5 میلیون هم دانشجو داشته باشد، هیچ جا پیدا نمیکنید، اینها تهدید برای کشور نیستند. سازمان ملل، حدود دو هفته پیش آماری منتشر کرد و گزارش فوق العادهای راجع به وضعیت علم و فناوری کشور، یک گزارش مفصل صد صفحهای است و من توصیه میکنم همۀ عزیزان بخوانند، کسانی که علاقمند هستند، در این گزارش از نظر درصد دانشجوی مهندسی، در دنیا دوم هستیم ، از نظر تعداد مطلق، تقریباً چهارم هستیم نه پنجم، یعنی ما تعداد دانشجوی مهندسی که فارغ التحصیل میکنیم با آمریکا معادل است، یعنی بعد از هند و چین و روسیه با آمریکا تقریباً دو سه هزار نفر فاصله داریم، این یک ظرفیت بزرگی است اگر در اقتصاد نفتی به آن نگاه کنیم میگوییم کجا میخواهیم به اینها شغل بدهیم؟ ولی اگر بخواهیم به اقتصاد دانش بنیان فکر کنیم میگوییم اینها منابع ما هستند مانند همان نفت و بشکۀ نفت میمانند، اینها را اگر درست آتش بزنیم، میتوانند اقتصاد کشور را زیر و رو کنند و برای کشور عدد قابل توجهی شکل ایجاد بکنند، اینها دارند درس میخوانند برای اینکه کارآفرینی کنند، اینها درس میخوانند برای اینکه ارزش افزوده برای کشور درست کنند، قرار نیست یک وزنهای روی پای کشور باشند، با این دید باید به این بچهها نگاه کرد.
محتویات درسی دانشگاههای ما کپی از خارج است
بسیاری از سیلابس دروس دانشگاهی ما کاملاً کپی شده از یک جای دیگری است و این متناسب با نیازهای کشور نبوده از آن طرف صنعت ما صنعت نیست، کارخانه است، اینکه احتیاج به دانشگاه ندارد، خرید خط که بیا اینجا و اسمبل کن که اصلا دانشگاه نمیخواهد، 4 نفر تکنسین میخواهد، دانشگاه برای کشوری است که میخواهد طراحی ماشین بکند و میخواهد ماشین سازی کند، بعد میآییم میگوییم چرا دانشگاه ما با صنعت کار نمیکند؟ اصلا اینها ساختارهایشان دو ساختار متفاوت است از اول پایهشان به گونهای نبوده که با هم کار کنند، قرار نبوده با هم کار کنند، اگر مشکلی در آن پیش میآمد زنگ میزده به خارجیها برای او میآوردند، چون پول نفت داریم، چون ما داریم از دارایی میخوریم مانند یک بچه پولداری میمانیم که بنز سوار میشویم ولی آخرش معتاد میشویم. شما اقتصادهای برتر دنیا را ببینید، کدام یک از آنها هستند که با منابع زیرزمینی به اینجا رسیدند؟ یک صخره هستند وسط اقیانوس میبینید شدند اقتصاد سوم و چهارم دنیا، GDP سرانهشان از ما بالاتر است، وضعیت مردمشان هم بهتر است از لحاظ اقتصادی. تمام این شرکتهایی که شما میبینید هیچ کدامشان اینطور نبودند که دولت در آنها پول بگذارد، مایکروسافت و اپل و فیس بوک و... همه از زیرزمین بیرون آمدند و از روز اول پولهایشان را از پدرو مادرشان گرفتند، همه داستانهای مشابه دارند. متاسفانه مشکل ما این است که مانند عین این شرکتها را داریم در داخل ولی سختمان است راجع به آنها صحبت کنیم و اگر شما یوتیوپ در خارج دارید اینجا آپارات دارید، اگر آمازون آنجا دارید اینجا دیجیکالا دارید، اگر گوگلپلیاستور اینجا کافه بازار را دارید، اینجا دیوار دارید و اینها همه در داخل وجود دارد و اینها دارند به شکل گستردهای رشد میکنند.
رشد هزار درصدی استارتآپهای بومی
شرکتهای دانش بنیان چند مدل هستند، یک بخشی آنهایی هستند که در حوزۀ خدمات وارد شدند که الان میبینید هر روز یک اپلیکیشنی میآید، یک جنجالی در جامعه درست میکند و با خودش هم یک فرهنگ میآورد، رشد اینها خیلی سریع است یعنی ما بعضی از این اپلیکیشنهایی که در حوزه استارتآپهای خدماتی وارد میشود، رشد هزار درصدی را دارد.
ممکن است خیلی خارج از کشور ایدهها باشد ولی همه آن اینجا نمیآید چون ما فرهنگ خودمان را داریم، سیستم خودمان را داریم، 20 سایت اول دنیا را در آمریکا ببینید، گوگل است، یوتیوپ است، آمازون است و غیره بروید در برزیل، 20 سایت اول را ببینید باز گوگل است، یوتیوپ است، آمازون است و غیره، بروید در آلمان باز گوگل است، یوتیوپ است، آمازون است و غیره ولی در ایران بیایید اولی گوگل است، بعد دیجی کالا است، آپارات است، دیوار است، بلاگفا است، 15، 16 تای آن ایرانی هستند در 20 مورد اول، این قدرتی است که این بچهها دارند، برای جلوگیری از نفوذی که از خارج از کشور.
در مورد مهاجرت نخبگان دانشگاهی ما، در بنیاد به دنبال این هستیم که این را اصلاح بکنیم البته ما باید امکاناتی داشته باشیم برای این بچهها به همین خاطر بحث شرکتهای نوپا، شتاب دهندهها که الان در دانشگاه شریف است و این بچهها الان افتادند در این کار، یعنی یکی از دلایلی که به نظر من اَپلای کردن (پذیرش) در دانشگاه شریف یک مقدار کمتر شده است به خاطر همین شرکتهاست. ولی اینکه ما این را یک کلاس بدانیم، اینکه ما بدون تفکر یک رشتهای را انتخاب بکنیم، این ایرداتی است که ما الان داریم، هم رشته مناسبی را بچهها انتخاب نمیکنند در کنکور، علاقۀ شخصی آنها نیست، همین که بعداً ادامۀ تحصیلشان در رشتههایی نیست که به درد کشور بخورد و بخواهند برگردند.
روزی بانکها میگفتند کامپیوتر افراد را بیکار میکند!
حوزه خدمات در تهران خیلی میگیرد، هر خدمتی در تهران میگیرد ما GDP تهران از بمبئی بالاتر است، از منچستر بالاتر است شما 15 میلیون جمعیت در تهران و حومه دارید که در فضای کوچکی جمع شدند، در نتیجه بخش حوزه خدمات حوزهای است که میشود روی آن کار کرد و ایدههای جدید در این حوزه، مانند این است که یک روزی بانکها میگفتند اگر کامپیوتر در آنجا بیاید افراد بیکار میشوند ولی این اتفاق نیفتاد، تعداد شعبهها رفت بالا، چون خدمات جدیدی در بانکداری تعریف شد، در این حوزه هم همین است، یعنی وقتی اینها میآیند ممکن است در کوتاه مدت یک اتفاقاتی بیفتد ولی در بلندمدت شما خدمات با قیمت پایین بدهید خیلی چیزها روی آن سوار میشود، اینقدر ایده روی این سوار میشود و خودش باعث میشود اشتغال زیادی ایجاد شود.
خیلی ایدهها وجود دارد که خیلی سود هم در آنهاست، یکی از چیزهایی که در آینده در تهران قطعاً خواهد گرفت مشاغل خانگی است، مانند اتفاقاتی که در هند و خیلی جاهای دیگر افتاده است، حتی یک خانم خانه دار میتواند در خانه شرکت داشته باشد.
(در این زمینه بیشتر بخوانید: به جای انتظارات نامعقول، به فکر کمک به استارتآپها باشیم)