کارآفرینی موفق همیشه همراه با هدایت یک مجموعه برای رسیدن به جایگاهی عالی است.
نوپانا به نقل از زومیت: این سناریو غیرمعمول نیست: وقتی استارتآپها روی مرز بازدهی دچار نوسان میشوند و احتمال سقوط آنها پیش میآید، کارآفرینان هم وارد مرحلهی سختی میشوند. بسیاری از استارتآپها شکست میخورند و حتی آن تعدادی که موفق میشوند، در شرایط پرخطر مالی و سازمانی به مسیر خود ادامه میدهند.
در طول تمام پیروزیها، موفقیتها و مبارزات، این کارآفرینان هستند که با شخصیت قوی و استوار خود انگیزهبخش سایر اعضای شرکت میشوند. اما آنچه سرسختی کارآفرینان را به چالش میکشد، داستان موفقیتها و سودآوریها نیست؛ بلکه شرایط نامطلوب واقعی هر استارتآپ است.
نترسید
اولین و مهمترین کاری که باید انجام دهید، ارزیابی و کنترل احساسات است؛ احساسی که با توجه به احتمال شکست کسبوکار، ورشکستگی یا اتفاقاتی از این دست در شما به وجود میآید. بدیهی است که مشکلات مالی و سازمانی استارتآپ نیاز به رسیدگی دارند؛ ولی در درجه اول باید خود را پیدا کنید و احساسات را کنترل کنید تا بعد بتوانید هدایت و رهبری شرکت را از سر بگیرید. قرار است شما کسبوکار خود را از این مراحل عبور دهید؛ پس اول باید احساس خود را تثبیت کنید و روحیه خود را بهبود بخشید.
خطرات و آسیبهای سیستماتیک مالی و تجاری شرکت را پیدا و رفع کنید
پس از اینکه توانستید آرامش را به خود برگردانید، قدم بعدی این است که بررسی کنید چرا استارتآپ شما در این وضعیت نامطلوب قرار گرفته است. گاهی اوقات همان استراحت کوتاه، توانایی ما را در ارزیابی و تشخیص پیچیدگیهای یک موقعیت دوچندان میکند. نگاهی ساده به روندهای مختلف مدیریت سرمایه و سایر جزئیات مالی (مثل سهام و اوراق بهادار) میتواند بینش خوبی در مورد سلامت جریانات شرکت به شما بدهد.
(همچنین بخوانید: بایدها و نبایدهای کسبوکارها در شبکههای اجتماعی)
سه سؤال اساسی برای سنجش موفقیت ایده استارتآپ
آیا مدیریت شرکت شما مسائل مالی را از کارمندان پنهان کرده است؟ آیا دخل و تصرفی در سهام کارکنان خود به وجود آورده است؟ آیا همیشه سرمایه شرکت را افزایش میدادهاید و این سرمایه پیش از اینکه بتواند باعث رشد شرکت شود خرج شده است؟ آیا پروسههای کسب درآمد و روندهای اقتصادی شرکت، واضح و روشن است؟ اینها اولین سؤالاتی هستند که باید از خود بپرسید. بعد از کمی تحقیق و تفکر در مورد احتمالات، سؤالات مشابه مهمتری را میتوانید فهرست کنید که پاسخ آنها، دلیل اصلی شرایط کنونی شرکت را برای شما روشن میکند.
شرکت شما تا چه حد توانسته است با تقاضای بازار هماهنگ شود
انسانها ذاتاً بیعیبونقص نیستند. برخی سادهانگارند و مرتکب اشتباهات بیشتری میشوند. بنابراین جای تعجب نیست که بسیاری از شکستها و مشکلات بزرگ، به علت ناتوانی یا سهلانگاری در تجزیهوتحلیل روندهای بازار و عدم تطبیق با آنها به وجود میآید. شما باید بررسی کنید به جز مشکلات داخلی و مالی شرکت، آیا عدم تطبیق با عرضه و تقاضای بازار هم یکی از دلایل سقوط کسبوکار شما است؟ شواهد اصلی که باید مورد توجه قرار بگیرند این موارد هستند: قیمتگذاری احساسی و غیرمنطقی، بالا بردن انتظارات شرکت، عدم پرداخت مالیات، ناآگاهی از سیستم تعیین قیمت بازار، فقدان برنامهریزی، فقدان طرح، بیاطلاعی از جریانات مالی و آرشیو نکردن سوابق.
اینها اصلیترین مسائلی هستند که شما بهعنوان کارآفرین وظیفه دارید برای حفظ سلامت شرکت، پاسخگوی آنها باشید. در درجه بعد، فاکتورهایی مثل پاسخگویی به کاربران و مشتریان یا رشد عقبمانده و راکد (رشد کمتر از پنج درصد در هفته) را از نظر بگذرانید.
جمعبندی
نجات شرکت از سقوط و ورشکستگی، به توانایی شما در شناسایی و پیدا کردن نواقص و ایرادات کسبوکار بستگی دارد. بر هدف خود تمرکز کنید و در درجه اول به ذهن خود آرامش دهید تا بتوانید افق دید بهتری نسبت به مسائل پیدا کنید. پس از آن باید فرآیند تحقیقی جامع و دقیقی برای پیدا کردن دلایل پنهان این شکست شروع کنید. خسارتهای مالی و تجاری کسبوکار را برآورد کنید و مانع از پیشرفت آنها شوید. نسبت کسبوکار خود را با تقاضای بازار برآورد کنید تا بتوانید رویکرد و راه حل مناسبی برای مشکلات پیدا کنید. واقعیت حتی از این هم پیچیدهتر است؛ پس ممکن است مجبور شوید متغیرهای بیشتری نظیر روابط بین اعضای شرکت، مدیریت و فرهنگ شرکت را بررسی کنید تا علت و راهحل ناکارآمدیها و مشکلاتی که شرکت شما را در مرز سقوط قرار دادهاند، بیابید.
(همچنین بخوانید: پنجاه علامت برای راهاندازی کسبوکار شخصی)