خدارحمی: روابط میان ایدهپرداز و سرمایهگذار به خوبی تعریف نشده است.
نوپانا: دبیر کل سابق کانون نهادهای سرمایهگذاری گفت: شرکتهای دانشبنیان امروزه با دو معضل اصلی مواجه هستند که با درک و شناسایی این عوامل میتوان در ادامه راه به آنها کمک کرد.
بهروز خدارحمی اشاره کرد: مشکل اول این است که صاحبان ایده و دانش تصور میکنند سرمایهگذاران با اتکا به توانمندیهای آنها لازم است هرگونه خطری را بپذیرند و از طرح آنان حمایت کنند. از طرف دیگر نیز سرمایهگذاران و پشتیبانان طرحها که محاسباتی از ریسک و بازار دارند، تجاریسازی ایده و مخاطرات آن را نیز در نظر میگیرند، به همین دلیل اغلب، زبان تعامل صاحبان ایده و سرمایهگذاران در یک شکاف جدی قرار میگیرد.
وی افزود: مشکل دیگر استارتآپها در تجاریسازی شرکتهای دانشبنیان، در بحث سطح فعالیت آنها است. به عبارت بهتر، این شرکتها مادامی که در سطح کوچک فعالیت کنند مشکلی نخواهند داشت اما با وسیعتر شدن فعالیتها با محدودیتهای جدیتر و همچنین بازارهای رقیب مواجه میشوند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس متذکر شد: از آنجایی که روابط میان ایدهپرداز و سرمایهگذار به خوبی تعریف نشده است، معمولا بسیاری از مشکلات در ادامه مسیر، پیش پای استارتآپها رخ میدهد. برای مثال در نقطه شروع یک کار، بین طراح و سرمایهگذار نسبت مالی نصف به نصف در سودآوری تعیین میشود که تا اینجا مشکلی ایجاد نمیکند، اما با گسترش کار و افزایش سرمایه از سوی سرمایهگذار، ایدهپرداز به پذیرفتن سود یک دهم قانع نمیشود و همین امر امکان فراگیر شدن خدمات پیشِرو را از بین میبرد.
(همچنین بخوانید: نقش سرمایهگذاران خطرپذیر در زیستبوم استارتآپی)
خدارحمی خاطرنشان کرد: کسبوکارهای نوپا امکان توسعه فعالیتهای خود را بدون درگیر کردن نیروی انسانی دارند و قادر به سرویسدهی به سطح وسیعی از مردم هستند. همین امر بر میزان مطلوبیت این شرکتها در بین مردم افزوده است. اما این مسئله کافی نیست و به نظر میرسد دستگاههای اجرایی و کسبوکارهای سنتی باید برنامهریزی منسجمی برای حمایت از این مشاغل طرحریزی کنند و به عنوان مثال اعلام کنند حاضر هستند یکی از استارتآپها جایگزین انواع قدیمی آنها شود یا دولت اجازه بالندگی به استارتآپها را دهد. اینها مسائلی است که کمتر به آن فکر شده است.
او عنوان کرد: در چند ماه گذشته، در حوزه حملونقل به شرکتهای نوپا فشار و محدودیتهای خاصی وارد شد. ممکن است در آینده نیز شاهد چنین مقاومتهایی باشیم، بنابراین سوال اینجا است که تکلیف گستره این فعالیتها چیست؟ اگر قرار است پیرو تکنولوژیهای روز دنیا باشیم، به نتایج بلندمدت استارتآپها بر اشتغال، سودآوری، مشاغل دولتی و سنتی فکر کردهایم؟
(همچنین بخوانید: کسبوکارهای سنتی با تغییرات روز همراه شوند)
دبیر کل سابق کانون نهادهای سرمایهگذاری افزود: واژه کارآفرین به اشتباه در جامعه ما تعریف شده است. باور عموم این است که کارآفرین کسی است که کار جدیدی خلق کند، در صورتی که اینگونه نیست، کارآفرین قرار نیست کار جدید بیاورد بلکه قرار است ارزشآفرینی داشته باشد. در این راه ممکن است ۹۰ درصد کارکنان یک سازمان اخراج شوند اما در مقابل سودآوری و بهرهوری آن دو برابر افزایش پیدا میکند. بنابراین کارآفرینی همواره با خلق همراه نیست و گاهی ممکن است هدف آن تنها حذف نیروهای زائد باشد.
خدارحمی گفت: معنی درست واژه کارآفرین این است که با دردست داشتن منابع یکسان قادر به خلق ایدههای جدیدی باشیم که تولید و بهرهوری را افزایش دهد. ممکن است در این راه نیاز باشد تعدادی از نیروها تعدیل شوند. با علم درست به این تعریف، بسیاری از مسائل کارآفرینی در کشور به راحتی قابلحل است.
مدرس دانشگاه تربیت مدرس اظهار داشت: زمانی که بسیاری از نامزدهای انتخاباتی در کشور، اشتغالزایی انبوه را وعده میدادند، کسبوکارهای نوپا را به عنوان یکی از ظرفیتهای بالقوه برای رسیدن به این اشتغالزایی تعریف کرده بودند. از طرف دیگر، باید در نظر داشت مشکل بیکاری در جامعه ما آنقدر بزرگ است که لازم است تمام بخشها برای حل آن بسیج شوند و تنها با اکتفا به بخشهای بنیادی، کسبوکارهای نوپا و گردشگری نمیتوان مشکل را حل کرد.
او در ادامه گفت: آثار بیکاری آن چنان برهم انباشته شده است که با یک نسخه واحد به سرانجام نمیرسد. چرا که یک بخش اجرایی به تنهایی قدرت مقابله با بیکاری را ندارد و بهتر است با اختصاص وظایف مشخصی به هر صنعت، آنها را در مهار بیکاری مسئول کنیم. یکی از حوزههای مستعد، حوزه فناوری و استارتآپها هستند که قابلیت بالایی در مهار بیکاری دارند.
خدارحمی در انتها اشاره کرد: ورود و خروج به استارتآپها بسیار کمهزینه و آسان است، ثبات و ماندگاری در این مشاغل کمی دشوار به نظر میرسد و لازم است در کسبوکارهای نوپا به اشتغال پایدارتر بیندیشیم.
(همچنین بخوانید: اقتصاد دانشبنیان، اقتصاد بدون وزن است)