بهاروند: 85 درصد اقتصاد کشور متعلق به دولت است و بخش خصوصی سهم اندکی را در اختیار دارد.
نوپانا: این روزها دامنه کاربرد استفاده از استارتآپها آنچنان زیاد شده که دیگر کسی با معنای این واژه نامانوس نیست. این مسئله نشان از ضریب محبوبیت بالای استارتآپها در ادبیات حاکم بر جامعه دارد و مهر تأییدی بر اهمیت حوزه تحت پوشش آنها است. از طرف دیگر اهمیت صنایع دانشبنیان به اندازهای است که مسئولان روزبهروز بیشتر بر استفاده از شرایط و تسهیلات برای این کسبوکارها و جذب سرمایههای خارجی در این بخش تاکید میکنند. در همین راستا با مجتبی بهاروند نایبرئیس اول کمیسیون حملونقل اتاق بازرگانی ایران درخصوص استارتآپها و موانع پیش روی آنان به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
* اهمیت استارتآپها از نظر اقتصادی بر کسی پوشیده نیست؛ چرا با وجود منافع زیادی که این شرکتها برای جامعه و اقتصاد دارند، با مشکلات متعددی مواجهند؟
در دنیای فعلی با تغییر سبک زندگی و سلایق مردم، شرکتهای استارتآپی از اهمیت ویژهای برخوردارند و به عنوان حلقه واسط میان دانشگاه، صنعت و اقتصاد در جوامع توسعهیافته عمل میکنند. در کشور ما ارتباط میان اقتصاد و دانشگاهها از سالهای پیش کاملاً قطع شده بود، ولی به تازگی قدمهای خوبی برداشته شده و این تعامل در حال شکلگیری است، بنابراین لازمه رشد شرکتهای دانشبنیان در گام اول، ارتباط دائمی فعالان اقتصادی با دانشگاهها و صنعت کشور است. البته این ارتباط باید مستمر و دنبالهدار باشد، نه اینکه صرفاً حرکتی مقطعی را شامل شود.
بسیار دیده شده است طرحهای بسیار خوب نخبگان به دلیل مقطعی بودن و اینکه کار کارشناسانه روی آنها انجام نشده، شکست خوردهاند. برخی از این طرحها نیز نتوانستهاند با بدنه اقتصاد و صنعت آمیخته شوند، به همین دلیل چارهای جز از میان برداشتن موانع پیشِروی استارتآپها نداریم. این موانع، شامل دو بخش هستند، بخش سنتیتر اقتصاد که در مواردی، نفوذ زیادی در سیاستگذاری دارد و با سنگاندازیها و برخورد سلیقهای مانع تحرک در اقتصاد کشور میشوند. دوم هم ارتباط نامناسب میان بخش صنعت و اقتصاد کشور که ناهماهنگیهای زیادی در هر دو زمینه ایجاد میکند.
(همچنین بخوانید: برخورد سلیقهای با استارتآپ را کنار بگذارید)
* به نظر میرسد کارآفرینی و نوآوری یکی از خلاءهای جدی نظام آموزشی کشور محسوب میشود. شما برای رفع این کمبود چه پیشنهاداتی دارید؟
یکی از مهمترین ضعفهای نظام آموزشی کشور ما این است که دانشجوها را خلاق و کارآفرین رشد نداده و صرفاً با ارائه مطالب تئوری، آنها را از خلاقیت دور نگه میداریم. 95 درصد فارغ التحصیلان ممتاز دانشگاههای ما در بازار کار خود موفق نیستند. ما عادت به تئوریخوانی داریم، به همین دلیل دانشگاهها لازم است با نظام اقتصادی جامعه هماهنگ باشند و براساس آن به دانشجوها سرفصل درسی ارائه کنند. چنین شیوهای معمولا پیش گرفته نمیشود و همچون کلافی سردرگم همچنان ادامه دارد و نتیجه این میشود که اکثر دانشجویان در بازار کار نمیتوانند خلاق و موفق باشند.
(همچنین بخوانید: ضرورت ایجاد نگاه آموزشی بلندمدت به استارتآپها)
* یکی از مهمترین مشکلاتی که کارآفرینان با آن مواجه هستند، وجود قوانینی است که با مشاغل جدید تطابق ندارد و لازم است بهروزرسانی شود. دولت در این زمینه چه اقداماتی باید انجام دهد؟
بخش دولتی اقتصاد ایران به شدت فربه شده است. 85 درصد اقتصاد کشور متعلق به دولت است و تنها سهم اندکی را بخش خصوصی در اختیار دارد. قوانین و مقررات نیز به تبع ساختار آن، از نوع متمرکز است و تغییر در آن دشوار است. به عقیده من، تا زمانی که بخش دولتی اقتصاد، کوچکتر نشود و به طور واقعی 85 درصد اقتصاد به بخش خصوصی واگذار نشود، اقتصاد دچار مشکل است. بنابراین تا زمانی که اقتصاد دولتی فربه داشته باشیم، به تبع آن ساختار دولتی نیز بر تمام بدنه اقتصاد حاکم است. این مسئله با اقتصاد خصوصی و چابک ناسازگار است. استارتآپها نیز با فضای به شدت دولتی و قوانین قدیمی درگیر هستند که با مسائل روز سازگاری ندارد. دولت و مجلس باید در جهت واگذاری بیشتر اقتصاد به بخش خصوصی و تصویب قوانین متناسب با نیازهای استارتآپها گام بردارند تا استارتآپها بتوانند به نوآوری و شکوفایی اقتصادی برسند.
(همچنین بخوانید: بروکراسی دست و پای فناوری را بسته است)
* با نزدیک شدن به انتخابات برخی سعی در انحراف شرکتهای استارتآپی به سمت جریانات سیاسی دارند، در حالی که کسبوکارهای نوپا تنها دغدغه اقتصادی دارند. نظر شما درباره این موضوع چیست؟
علت شکست بسیاری از امور مطلوب و اختراعات مفید برای جامعه، که نخبگان ارائه میکنند، این است که برخی مدیران به آنها نگاه سیاسی و امنیتی دارند. استارتآپها نیز از این نگاه مصون نیستند. این مشکل ریشه در اقتصاد دولتی دارد، چرا که اقتصاد دولتی، گاهی به اقتصاد، رنگ و بوی سیاسی میدهد. چنین نگاهی نه تنها اقتصاد و شرکتهای دانشبنیان را به پیشرفت نمیرساند، بلکه موجب پسرفت آن نیز میشود.
(همچنین بخوانید: موانع زیاد، توسعه کارآفرینی را کند کرده است)