فرهنگ در خلاء بهوجود نمیآید. اگر قرار است فرهنگی بین مردم رایج شود، یکی از مهمترین قدمها این است که فعالیت فرهنگی درست صورت بگیرد تا به واسطه آن راه و رسمی به مخاطبان آموزش داده شود.
نوپانا به نقل از مهر، بدون شک شیوه برنامهریزی و طرحی که برای آموزش یک فرهنگ در دستور کار قرار میگیرد، میتواند تاثیر به سزایی در میزان استقبال آدمها داشته باشد. توماس استوارت، یک کارآفرین بهنام، میگوید: «یکی از مهمترین دلایل عدم رضایت شغلی کارمندان از محل کارشان استراتژیهای غلط است.»
مشاغل مختلف فارغ از نوع فعالیت و بازار مخاطبان، هر کدام به سهم خود میتوانند مسئولیت به سزایی در ارتقا فرهنگ مردم جامعه داشته باشند. این فرهنگ معمولا دو قشر مختلف را نشانه میگیرد؛ یکی کارمندانی که مشغول به کار هستند و دیگری مشتریان یا همان مخاطبانی که به نوعی با شرکت در ارتباط هستند. یکی از موفقترین نمونه فضاهای شغلی در زمینه تقویت فرهنگ، استارتآپهایی هستند که قواعد اشتباه گذشته را خط زدهاند و طرحی نو روی میز گذاشتهاند. اما استارتآپها چطور به تقویت فرهنگ جامعه کمک میکنند؟
استارتآپها و تقویت فرهنگ کاربران
امروزه وقتی نوبت به فرهنگ میرسد، نام شرکتهای بزرگ استارتآپی کنار هم ردیف میشود و فعالیتهایی که در راستای تقویت فرهنگ انجام میدهند، روی میز میآید. طبیعتا استارتآپها به دلیل شعار متفاوتی که دارند، در مقایسه با کسب و کارهای سنتی میتوانند از هر منظری موفقتر عمل کنند. مهمترین شعار استارتآپها خلق فرهنگ نوین است که ردِ این فرهنگسازی مدرن را هم در تعریفهای تازه شغلی میتوان دید و هم در استراتژیهایی که برای کارمندان خود در نظر میگیرند. ادبیات گفتاری با کارمندان در استارتآپها در مقایسه با کسب و کارهای سنتی تفاوت دارد.
وقتی کارمندی در محیط کار خودش مورد احترام قرار بگیرد، به طور متقابل این احترام را بیرون از محیط کار برای دیگران هم قائل میشود. میزان دستمزد دریافتی در تناسب با وظایف و ساعت کاری معمولا منصفانه است و همین باعث افزایش میزان رضایت شغلی میشود.
معمولا محیط استارتآپها طوری است که کمترین تنش بین همکاران و کارفرمایان وجود دارد و همین باعث میشود تمرکز کارمندان به جای مسائل حاشیهای به کار معطوف باشد. هر چیزی که تازه و جدید است، جذابیت بیشتری برای آدمها دارد و میزان اعتماد به آن بیشتر است. این اتفاقی است که استارتآپها به خوبی از آن استفاده میکنند و با همین فرمان سراغ مواردی میروند که نیاز آن در جامعه احساس میشود اما تا به حال کسی سراغ آن نرفته است.
برای نمونه روزی که اولین سامانه هوشمند درخواست اینترنتی خودرو راهاندازی شد، هیچ سازمان دیگری نبود که تنها با استفاده از یک اپلیکیشن رفت و آمد مسافران را تسهیل کند. با حضور اسنپ و دیگر سازمانهای درخواست اینترنتی خودرو رفته رفته مردم یاد گرفتند به جای صرف هزینههای بالا و اتلاف وقت از سیستمهای تازه به بازار آمده استفاده کنند.
این همان فرهنگی است که در لایههای ساختاری شرکتهای استارتآپی نهفته است و در خلال خدمات مختلف به کارمندان و مخاطبان منتقل میشود. استوارت از این موضوع با عنوان «فصل مشترک» کارمندان و مخاطبان یاد میکند:« تقویت فرهنگ همزمان کارمندان و مخاطبان نقطه مشترکی است که استارتآپهای جدید به طور همزمان برای دو دسته از افراد جامعه به وجود میآورند.»
جامعهای که یاد میگیرد
نمونه استارتآپهای فعالی که هر کدام به واسطه نوع فعالیتشان توانستهاند تغییری در شیوه زندگی، طرز فکر و فرهنگ مردم جامعه ایرانی ایجاد کنند، بسیار زیاد است. از شرکتهای استارتآپی که فرهنگ خرید آنلاین انواع کالای مورد نیاز را به مردم یاد دادهاند تا سامانههای هوشمند حمل و نقل که فرهنگ گریز از تکسرنشینی و عدم استفاده مداوم از خودروهای شخصی را در مردم تقویت کردند، همه و همه در مسیر تربیت نسلی فعالیت میکنند که برای حیات در فردای بهتر به تقویت فرهنگ بیشتر از هر چیز دیگری نیاز دارد. پیش از راهاندازی استارتآپهای درخواست اینترنتی خودرو، کمتر کسی بود که راضی شود ماشین شخصی خود را از خانه بیرون نیاورد.
حساب و کتاب درخواست خودرو به شیوههای سنتی رقم بالایی داشت و مسافر هرطوری چرتکه میانداخت نمیتوانست منطقی برای عدم استفاده از خودروی شخصیاش پیدا کند. با حضور سرویسهای درخواست اینترنتی خودرو حساب و کتابها تغییر کرد.
اسنپ با کاهش هزینه هر سفر، به تنهایی موفق شد فرهنگی بین مردم ایجاد کند که به جز موارد استثنا، شهروندان کمتری برای ترددهای روزمره خودروی شخصی خود را از خانه خارج کنند. این همان فعالیت فرهنگی و آموزشی است که در خلال فعالیت شرکتهای استارتآپی در جامعه اتفاق میافتد و با تولد یک پدیده تازه میبینیم که مردم به راحتی دست از کلیشههای سنتی برمیدارند و از تازهترین امکاناتی که در اختیارشان قرار میگیرد استفاده میکنند.
از طرف دیگر، جامعهای که یاد میگیرد استفاده از سرویس هوشمند حمل و نقل میتواند در کاهش میزان آلودگی هوای شهرش تاثیرگذار باشد، این فرهنگ را در زمینههای دیگر هم بسط میدهد و ناخودآگاه برای حفظ شهر محل زندگیاش از آسیبهای احتمالی تلاش میکند. علاوه بر این، بر اساس قوانین تعیین شده در اسنپ، کاربران راننده و مسافر موظف هستند در هر شرایطی احترام یکدیگر را حفظ کنند.
همین موضوع باعث میشود کاربران در راستای احترام به یکدیگر، احترام به خود را هم تمرین کنند و مثل سابق درگیر مشکلات رایج در سیستمهای حمل و نقل عمومی نشوند و با اعصاب راحتتر به فعالیتهای روزمره خود بپردازند. در آخر به گفته دیگری از استوارت اشاره میکنم:« یکی از مهمترین دستاوردهای شرکتهای استارتآپی تلاش برای ساخت جامعهای بهتر است» و این چیزی است که حالا با گذشت حدود سه سال از عمر اولین سامانه هوشمند حمل و نقل در ایران به خوبی شاهد آن هستیم؛ مردمی که راننده باشند یا مسافر، هر دو تجربههای خوبی از سفرهای اسنپیشان کسب میکنند و هر روز قدم بزرگتری به سمت جامعه ایدهآل بر میدارند.