گفتوگو با رضا زرنوخی، مدیرعامل صندوق توسعه تکنولوژی ایران درباره بحثهایی که این روزها در ارتباط با سرمایهگذاریها مطرح میشود.
به گزارش مرکز توانمندسازی و تسهیلگری کسبوکارهای نوپای فاوا، برای سرمایهگذاران استارتآپی چند پیشنهاد دارم؛ اول از همه مد نظر داشته باشند که قبل از اینکه اکوسیستم برای آنها شفافسازی کند، خودشان این کار را انجام دهند. از طرف دیگر تعاملات بیشتری با بخشهای مختلف اکوسیستم داشته باشند. اگر زمانی سرمایهگذاری روی تیمی اتفاق افتاد یا نیفتاد، مساله را بزرگنمایی نکنند و ایجاد نگرانی و حتی نکات مثبت یا منفی آن تیم را بزرگ جلوه ندهند و این کار را توجیه نکنند. در کنار تمام این موارد، وسوسه بسیار قوی وجود دارد به نام وسوسه اعلام موفقیت یا بزرگنمایی. به نظر من اگر کاری انجام میشود نیازی به بزرگنمایی بیش از حد آن نیست و بهتر است اجازه دهند سیر طبیعی آن طی شود.
رضا زرنوخی، مدیرعامل صندوق توسعه تکنولوژی ایران، در رابطه با بحثهای اخیر پیرامون وضعیت سرمایهگذاری خطرپذیر در اکوسیستم استارتآپی به چند سوال عالیه عزتی، خبرنگار خبرگزاری شنبهپرس، پاسخ داده است. زرنوخی معتقد است در فضایی که پیش آمده هم آنها که بدون اطلاع از پیچیدگیهای این حوزه و داشتن اطلاعات حقوقی، صرفا گمانهزنی میکنند باید در رویکرد خود تجدیدنظر کنند و هم سرمایهگذارانی که برخی نکات و ملاحظات رسانهای را مدنظر قرار نمیدهند و درگیر بزرگنمایی داستانهای موفقیت استارتآپها میشوند.
نظر شما راجع به بحثهای مطرحشده اخیر در رابطه با سرمایهگذاریهای سرآوا چیست؟
موضوع مطرح شده در رابطه با سرمایهگذاری در اکوسیستم و ارتباط بین سرمایهگذارهای VC و سهامدارهایشان در حالت کلی از دو منظر قابل بررسی است. بخش اول مربوط به پیچیدگیهای کار و کمبود اطلاعات دقیق افرادی است که اعلام نظر کردند. بخش دیگر به حسادت و رقابتهای دروناکوسیستمی برمیگردد؛ که در مورد پیش آمده اخیر، هر دو منظر باید بررسی شوند.
از پیچیدگیهای کار و کمبود اطلاعات اگر بخواهیم بگوییم، این نکته را باید در نظر گرفت، زمانی که صحبت از سرمایهگذار خارجی میشود چند چالش بزرگ داریم؛ چالش تحریمها و انتقال پول بینالمللی که کار را بسیار سخت کرده است و باید برای آن به دنبال راهکار خاص داشته باشیم که حتی ممکن است با روندهای متعارف و معمول دنیا همخوانی نداشته باشد، و در آخر چالش شفافیت و رسمیت بخشیدن به سرمایهگذار خارجی است. سرمایهگذار خارجی قاعدتا بخش عمدهای از سرمایهاش را در پرتفوهای مختلف اروپا و آمریکا سرمایهگذاری میکند و قسمت کوچکی از آن را به ایران میآورد. بنابراین طبیعی است که در برابر اعلام حضورش در ایران، محتاطانه برخورد شود و دایما در پی یک نهاد واسط باشد.
در آخر، مهمترین نکته در این چالشها، مسایل پیچیده حقوقی تشکیل فاند یا فاندفرمیشن بینالمللی است. این دسته چالشها بحثهای تخصصی حقوقی است و اصلا بهآسانی اظهارنظر تیمهای استارتآپی یا علاقمندان اکوسیستم نیست. البته برای این پیچیدگیها آنهم در کشوری مانند ایران، وکلا راهکارهایی مطرح میکنند که الزاما منطبق با راهکارهای کلاسیک که همه منتظر آن هستیم، نخواهند بود. بنابراین برخوردهای ما در این زمنیه باید به دور از حدس و گمان باشد و باید به سرمایهای که آمده است اعتماد کنیم. اگر نگرانی هم وجود دارد بهترین روش این است که با مدیران و صاحبنظرانی که سرمایه جذب کردهاند مانند دیجیکالا یا کافهبازار صحبت کنند و از تزریق واقعی پول مطمئن شوند. البته خود من این مورد را چک کرده و میدانم که این سرمایهگذاری انجام شده است. این مورد هم که عقبه این سرمایهگذاری به چه شکل بوده است هم قاعدتا به همان پیچیدگیهایی که مطرح شد برمیگردد.
بخشی هم همان رقابتها یا حسادتهای درون اکوسیستمی هستند که شاید بخشی از آن ناشی از سوتفاهم باشد و بخشی ناشی از ایراداتی که واقعا ممکن است در کار وجود داشته باشد. به هرحال در اکوسیستم هستند افرادی که خود از استارتآپها هستند و علاقمند به وصل شدن به سرمایهگذار خاصی بودهاند اما به هردلیل در مراحل غربالگری انتخاب نشدهاند. برخی خودشان از سرمایهگذاران به حساب میآیند و با یک VC خاص یا ونچرکپیتال مثل سرآوا، حس رقابت دارند که در چنین مواردی به نوعی میتوان گفت این رقابت طبیعی هم است.
در شرایطی که چنین حساسیتهایی به وجود میآید چه باید کرد؟
صورت بحث اصلی این است که تحت هیچ شرایطی سراغ حدس و گمان نرویم چراکه با این عمل، باعث ایجاد نگرانی میشویم. نگرانی برای استارتآپهایی که با امیدواری وارد شدهاند یا سرمایهگذارانی که به تازگی قصد ورود به این وادی را کردهاند و حتی سرمایهگذاران خارجی به ویژه آنها که آمدند و همراهیشان را با سرآوا نشان دادهاند. با دوری از حدس و گمان، باید سعی کنیم به درستی تحلیل کنیم و اگر مباحثی دارای پیچیدگیهای خاص هستند، در فضای مجازی و با بحثهای بدون پشتوانه به حدس و گمان دامن نزنیم. باید از وکلای حقوقی بخواهیم که این مسایل را باز کنند. هم وکلایی که طرف سرآوا هستند و هم وکلایی که در دسته منتقدان آن هستند. گرچه باید دانست که مسایل حقوقی سرمایهگذاران خیلی به استارتآپها کمک نمیکند و نباید دغدغهشان این موارد باشد. به هرحال من فکر میکنم تمام بحثهایی که در این مدت اتفاق افتاده بیشتر ناشی از همین نکاتی بود که گفته شد.
در هر صورت منتقدان هم بخشی از همین اکوسیستم هستند و باید به ابهامات آنها پاسخ داد. نمیتوان وضعیت پیشآمده را صرفا ناشی از اطلاعات کم آنها دانست، خود سرمایهگذارها هم کمکاریهایی در این موضوع داشتهاند؟
معمولا در ایران فضای فرهنگی و رسانهای عمومی بهگونهای است که وقتی چالشی اتفاق میافتد، خیلی منتظر نمیشود تا مساله تحلیل شود یا گامبهگام پیش رود و همزمان چند اتفاق همدیگر را همپوشانی میکنند و به نوعی در رابطه با موضوع همافزایی اتفاق میافتد که این همافزایی میتواند جایی مثبت و جایی منفی باشد. در رابطه با اتفاقات اخیر هم همین اتفاق افتاده و تمامی عوامل موثر بودند که البته با برخورد رسانهای که در حال انجام است، همچنین شفافسازی که سرآوا انجام میدهد ما به حل مساله امیدواریم. البته اقدام بسیار خوبی است که رسانهای مانند شنبه، پنلی بگذارد که در آن چند وکیل و متخصص حقوقی که درگیر مسایل اکوسیستم هستند را به همراه سرمایهگذاران و همینطور منتقدان حضور داشته باشند و در رابطه با این مساله به عنوان یک چالش همفکری کنند. این شیوه بسیار موثرتر از گفتگو و دیالوگهای یکطرفه است.
چطور میشود چنین اتفاقاتی را در اکوسیستم استارتآپی کنترل کرد؟
اکوسیستم استارتآپی ما به صورت واقعی در حال توسعه است و همین توسعه باعث ایجاد نگرانی در درون و خارج آن شده است چراکه بخشی از این توسعه قطعا ناشی از موفقیت است. زمانی هم که موفقیت اتفاق میافتد خیلی افراد دوست دارند که در آن موفقیت شریک باشند و همین امر باعث به وجود آمدن نگرانی میشود. این نگرانی همان حسادتی است که ممکن است بخش سنتی نسبت به اکوسیستم استارتآپی و VCها داشته باشند، یا حتی ممکن است از درون خود اکوسیستم به وجود بیاید و اتفاق افتادن آن ناگریز است. به نظر من اینکه در اکوسیستم انتقاد میشود یا چالشی در رابطه با سرمایهگذارها یا استارتآپها و توافقنامهها وجود داشته باشد، بد نیست و امری طبیعی است. اما اینکه به جزییات و تحلیلهای شخصی بپردازیم و با اعمال نظرهای شخصی و گمانهزنی، موضوع را تشدید کنیم و به فضای عمومی بکشانیم، درست نمیبینم. در چنین مواردی باید اعضای اکوسیستم به موقع اقدام و شفافسازی کنند و با حوصله پاسخگو باشند چون به هرحال نمیتوان جلوی چنین نقدهایی را گرفت اما باید مانع از تکثیر این مسایل در مباحث عمومی و اعمال نظرهای شخصی شویم. باید به سمت رقابت سالم برویم که نقد و تحلیل در حد متعادل آن طبیعی است و هیجان موردنیاز گروه برای موفقیت است اما نباید با اظهار نظرهای شخصی و غیر تخصصی به سمت حاشیه برویم چراکه به این صورت اصل قضیه زیرسوال میرود.
چنین اتفاقاتی میتوانند روی اکوسیستم تاثیر جدی بگذارد؟
چنین اتفاقاتی قطعا تاثیر جدی بر اکوسیستم نخواهند داشت. البته که این اتفاقات باعث ایجاد یک نگرانی اولیه میشوند اما مساله این است که اکوسیستم ما به صورت طبیعی و ارگانیک در حال رشد است. این مطلب را افراد فعال و اتفاقات واقعی که رخ داده است نشان میدهند. سرمایهگذاریهای واقعی که انجام میشوند، استارتآپهایی که کیپیآی بسیار خوب میزنند و تمام شاغلان این اکوسیستم، همه بیانگر رشد سیستم هستند و مسلما این تغیر و تحولات کوچک یا سروصداها تاثیر جدی نخواهند داشت و از این بابت نگرانی نداریم. البته باید اکوسیستم به پختگی برسد که آماده برخورد با چنین چالشهایی باشد؛ آنهم در تمامی بخشهای فعال آن و نه صرفا سرمایهگذاری.
پاسخ ندادید که خود سرمایهگذارها چه مواردی را باید رعایت میکردند که این ابهامات بهوجود نیاید؟
برای سرمایهگذاران استارتآپی چند پیشنهاد دارم؛ اول از همه مد نظر داشته باشند که قبل از اینکه اکوسیستم برای آنها شفافسازی کند، خودشان این کار را انجام دهند. از طرف دیگر تعاملات بیشتری با بخشهای مختلف اکوسیستم داشته باشند. اگر زمانی سرمایهگذاری روی تیمی اتفاق افتاد یا نیفتاد، مساله را بزرگنمایی نکنند و ایجاد نگرانی و حتی نکات مثبت یا منفی آن تیم را بزرگ جلوه ندهند و این کار را توجیه نکنند. در کنار تمام این موارد، وسوسه بسیار قوی وجود دارد به نام وسوسه اعلام موفقیت یا بزرگنمایی. به نظر من اگر کاری انجام میشود نیازی به بزرگنمایی بیش از حد آن نیست و بهتر است اجازه دهند سیر طبیعی آن طی شود. از طرف دیگر، نکته حاشیهای که وجود دارد، شفافسازی در قالب اینفوگرافیکها است. به نظر من خیلی مثبت نیست و باید عقبه این شفافسازی هم جدیتر بررسی شود. پشت هرکدام از این گرافها، هزاران مستند و قرارداد و جلسه و فرد حضور دارند که نشان داده نمیشوند و همین امر ممکن است در شلوغی این بحثها، باعث ایجاد سوتفاهم و بحث و چالش شود و قاعدتا عدهای هستند که در این بین سواستفاده کنند و بحث را سمت کوباندن سرمایهگذار یا استارتآپ ببرند. در چنین شرایطی شفافسازی و کنترل هرچه بیشتر فضای رسانهای و پیآر بسیار لازم است.
نکته دیگر اینکه عدهای که با کلیت این اکوسیستم مخالف هستند هم این روزها با منتقدان واقعی همراه شدهاند. از طرف دیگر مکنتقدان میگویند نباید به خاطر نیت این دسته از گروهها و از ترس سوءاستفاده احتمالی آنها، راه نقد را بر خودمان ببندیم.
متاسفانه شرایط کشور ما به صورتی است که هر مسالهای را سیاسی میکنیم. باید بگویم علیرغم نقدهایی که وجود دارد یا چالشهایی که استارتآپها با بخشهای دولتی و نیمهدولتی دارند، اما قاعدتا چون اکوسیستم در حال طی کردن مسیر موفقیت است، من کلیت حاکمیت را همراه میبینم. ممکن است تعریف سیاسی را به عنوان دعوای دو گروه یا دو نفر در نظر بگیریم، که این مورد ممکن است؛ اما من این بحثها را سیاسی نمیبینم و نگرانی در آن بخش ندارم. باید به اعضای اکوسیستم این پیام را بدهیم که بحثهای درون اکوسیستمی را نباید به عنوان چالش ملی دید و در حالت کلی کشور به سمت همراهی بیشتر با اکوسیستم پیش میرود.