علیرضا کلاهی: «برای موفقیت یک استارتآپ، شرط اول سرمایه است. اگر سرمایهگذاران بزرگ از استارتآپها حمایت نکنند، آنها نمیتوانند موفق شوند.»
نوپانا: از یک دهه گذشته شرکتهای نوظهور و استارتآپ ها نقش پررنگی را در اقتصاد جهانی ایفا کردهاند. این شرکتها تنها از یک ایده و تفکر فرد یا افرادی آغاز شده و با سرمایهگذاری یک گروهی که به این ایده اعتماد داشتند، تحولی بزرگ ایجاد کردهاند. شرکتهایی مانند فیس بوک، توییتر، اوبر، اسنپچت و غیره همگی از یک ایده شکل گرفتند و حالا استارتآپهای معروفی در دنیا هستند که سرمایههای کلانی را به خود اختصاص دادهاند.
استارتآپها حالا جزیی از اقتصاد جهانیاند. دیگر سرمایهگذاران به کسبوکارهای سنتی تمایلی ندارند. این تجربه در کشور ما هم موفق بوده است. دهها شرکت استارتآپ در حال حاضر فعالیت می کنند که بخشی از زندگی مردم شده اند. علیرضا کلاهی، عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران نیز یکی از افرادی است که به قول معروف در بین شرکتهای نوظهور در ایران دستی بر آتش دارد. او با سرمایهگذاری بر یک ایده و فکر موفق شده که جزو شرکتهای پیشرو در حوزه استارتآپ باشد.
او درباره تجربه خود میگوید: «جرات کردیم در یکی از شرکتهای استارتآپی سرمایهگذاری کنیم و خوشبختانه هم برای خودمان موفقیت ایجاد کردیم و هم خدمتی به جامعه کردیم.»
گفتوگو با علیرضا کلاهی، عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران را در ادامه میخوانید:
- تجربه شما، تجربه نوینی در حوزه مدیریت استارتآپ است.با این حال خیلیها میخواهند بدانند که چگونه میتوان یک شرکت استارتآپ را مدیریت کرد؟
مدیریت یک علم است. مسائل مدیریتی و مالی در سازمانهای ما مغفول ماندند. فرآیندهای ما درست تعریف نشده، حاشیهها زیاد است و منابع اتلاف می شوند. به هر حال فردی که ۲۰ الی ۳۰ سال در شرایط تورمی کار کرده و هر سال موجودی که داشته اضافه شده، یاد نگرفته است که منابع را مدیریت کند. فردی که در فضایی کار کرده که مشتری برای او صف کشیده بحث بازاریابی و نوآوری مشتریمداری برایش مجهول است.
زمانی تولید یک کالا در کشور ما سود نداشت.برخی از شرکتهای تولیدی در دورهای ناچار شده بودند که از منابع مالی که در اختیار داشتند برای تجارت یا ساختوساز استفاده کنند و در واقع سود خود را از این طریق بدست میآوردند، چون تولید سودی نداشت. اماحالا این بحران به پایان رسیده و در حال حاضر می توان برای تولید سرمایهگذاری کرد.
- پس چرا تجارت کشور همچنان سنتی است و مدیران ایرانی به کسبوکارهای مدرن روی نمی آورند؟
شرایط کسبوکار در حال تغییر است و اولین تغییرات را امروز در حوزه کسبوکار شاهد هستیم. در گذشته ما در یک بازار بسته قرار داشتیم و از فضای کار در بازار جهانی دور بودیم. به طور مثال اگر امروز شاهد هستیم که ترکیه متحول شده ،بخش عمده این تحول، مدیون سرمایهگذاری شرکتهای خارجی در این کشور است.
به طور مثال یک شرکت آلمانی در ترکیه به تنهایی ۱۵ هزار نفر کارمند دارد و ۲ میلیارد دلار از ترکیه صادرات انجام میدهد. میتوانست این شرکت آلمانی در ایران حضور داشته باشد. درست است که شاید شرکتهای ایرانی نتوانند با آن رقابت کنند و یا حتی در خطر ورشکستگی قرار بگیرند، اما این حضور سبب ایجاد رقابت میشد و از سویی خیلی از مدیران و کارمندان در این فضا آموزش میدیدند.
خیلی از نیروهای کار در این شرکت آبدیده میشدند و با تجربه و اطلاعاتی که به دست آوردند، میتوانستند در جاهای دیگر به کار بگیرند. کما اینکه امروز نیروهایی که در شرکتهای خارجی کار کردهاند، تجاربی ارزشمند دارند و میتوانند با سیستمهای درست مدیریت جدید کار را پیش ببرند.
بعد از توافق برجام خارجیهای بسیاری به ایران آمدند؛ آنها نگاه بسیار مثبتی به ایران داشته و دارند. در برخی صنایع مانند صنعت کنسرو و غذای دریایی، آرایشی و بهداشتی و غیره همکاریهایی شکل گرفت، اما سرعت آنها به تدریج کند شد که البته ریشه این کندی در تحولات بینالمللی است.
سروصدای ترامپ در سال گذشته خیلی از سرمایهگذاران را ترساند. من به شخصه عقبنشینی سرمایهگذارهای خارجی را دیدم. اما با توجه جلسات متعددی که تاکنون داشتیم شاهد این هستیم که سرمایهگذارها به خصوص سرمایهگذاران اروپایی میخواهند با ایران کار کنند. زمانی که ترامپ سر و صدا کرد، همه نگرانیها به این سمت رفت که اگر آمریکا از برجام خارج شود، چه اتفاقی میافتد؟ در حال حاضر همه به این جمع بندی رسیده اند که تا زمانی که اتحادیه اروپا، چین و روسیه از برجام پشتیبانی کنند، ایران نیز مفاد برجام را رعایت می کند.
به همین ترتیب سرمایهگذارها با خیال راحتتر مذاکرات خود با شرکتهای ایرانی را از سر گرفتند. درواقع اگر اثر تهدیدهای ترامپ صفر نبود، اما چندان هم بر روند کار تاثیر نگذاشت.
بنابراین به نظر میرسد که سرمایهگذارهای خارجی به سمت سرمایهگذاری در ایران خواهند آمد. امیدواریم که با کمتر کردن تنشهای داخلی و خارجی فضا را برای سرمایهگذاران آماده کنیم. حضور سرمایهگذاری مستقیم خارجی قطعا در رشد و ترقی شرکتهای ایرانی تاثیر خواهد گذاشت. برای اینکه به رشد ۸ درصد و صادرات محور اقتصاد برسیم، لازم است که همکاران بینالمللی داشته باشیم.
- به نظر شما شرایط اقتصادی کشور برای شرکتهای نوظهور یا استارتآپ ها مناسب است؟ به طور کلی در ایران شرایط استارت آپها چگونه است؟
یکی از بیراهههایی که از نیمه دوم دولت هشتم آغاز شد و تاکنون هم در اقتصاد کشور دیده میشود، تمرکز بیش از حد بر صنایع مادر و منابع طبیعی کشور است. یکی از راههای عبور از این نوع سرمایهگذاری ها و عبور از خامفروشی تاسیس شرکتهای استارتآپ و ایدهپردازی است.
اخیرا در سفری که به فنلاند داشتم با سرمایهگذارهای استارتآپ جلساتی داشتم و در خلال این جلسات، متوجه تفاوت استارتآپ در این کشور با ایران شدم. فنلاندیها روحیه کارمندی دارند و از زمانی که به دنیا میآیند همه آرزوی آنها داشتن شغل ثابت است. بنابراین ذاتا کارآفرین نیستند و لذا نمی توانند یک شرکت را اداره کنند. اما در ایران این شرایط بر عکس است.
خیلی از افراد میخواهند که مدیر خود باشند. وجود چنین روحیه ای، همراه با کارمندهای جوان و باهوش، یک امکان و بازار نسبتا بزرگ بومی را فراهم میکند که میتواند باعث رشد استارتآپها شود. همان طور که آقای شریعتمداری، وزیر صنعت، معدن و تجارت گفته، استارتآپ این ویژگی را دارد که بدون رجوع به منابع کشور، بدون رانت و آلودگی ارزش خلق کند و توسعه یابد.
- شما چگونه وارد عرصه استارت آپ ها شدید؟
ما یک گروه بودیم که به دلیل اشترکاتی مثل زندگی در خارج از کشور و همسن بودن، با مباحث سرمایهگذاری خطرپذیر آشنا بودیم. سرمایهگذاری استارتآپ تنها به موضوعات زمین ساختمان یا ارزش محصولات سر و کار ندارد و بیشتر به ایده میپردازد. سرمایهگذاری خطرپذیر بیشتر به دنبال این است که ایده چقدر ارزش دارد.
به همین دلیل در سال های ۹۰، ۹۱ که حتی شایعههای جنگ در کشور وجود داشت و ریال ناگهانی سقوط کرده بود، ریسک کردیم که در یکی از شرکتهای استارتآپی سرمایهگذاری کنیم. خوشبختانه،هم باعث موفقیت برای ما شده و هم خدمتی به جامعه کردیم.
شرکتهای استارتآپ اقتصاد را دموکراتیزه کردند. به طور مثال یک استارتآپ برای خانمهایی که هنر آشپزی داشتند، در ایران راه افتاد، این خانمها بدون اینکه در رستورانی حضور داشته باشند، از خانه خودشان آشپزی میکنند و میفروشند و به این وسیله کسب درآمد میکنند.
از طرف دیگر استارتآپی که به طور مجازی میتوانید خرید و فروش کنید،حجم قاچاق را کاهش داده است. به این دلیل که این شرکت صاحبان کالا را وادار کرد که شفاف کار کنند و کد مالیاتی و گمرکی کالای خود را برای محصولاتشان ارائه دهند. از طرف دیگر قیمت را برای مصرف کننده شفافتر کرد.
در گذشته شاهد سیکل باطلی بودیم؛ برخی از کاسبهای بی اخلاق با سواستفاده از فروش کالاهای تعمیری، عوض کردن باطری موبایل یا انواع اقسام کلکها درآمدهای بسیار بالایی کسب میکردند. زمانی که صاحبان ملکهای تجاری این موضوع را دیدند، اجارههای املاک خود را افزایش دادند و به همین ترتیب شهرداری هم قیمت زمین را افزایش داد. به دنبال آن یک سیکل باطل شکل گرفت. در چنین شرایطی تاجری که خواستار کار سالم بود، نمی توانست به درستی کار کند و قادر به رقابت نبود.
خوشبختانه با ورود شرکت های استارتآپی به نظر میرسد قیمت ملک تجاری تعدیل شود. در حال حاضر نیز شاهد پایین آمدن قیمتها هستیم. در مراکز خرید مرغوب حتی اگر به شکل مشارکتی بود، کسی زیر قیمت با افراد قرارداد نمیبست، اما در حال حاضر این شرایط تغییر کرده است.
استارت آپها واسطههای بیمورد را از زنجیره اقتصادی کشور از بین بردند. یکی از دلایل بالا بودن قیمت کالاها و خدمات وجود واسطههای بی مورد بود که به تدریج در حال حذف شدن هستند. حدفاصل قیمت یک کالا از کارخانه تا فروشگاهی ۴۵ به ۱۰۰ بود.یعنی اگر کالایی در کارخانه ۴۵ تومان بود، در مغازه آن را باید با قیمت ۱۰۰تومان میخریدید.این موضوع در کالاهای وارداتی حتی تا ۴۰ درصد هم رسیده بود. اما حالا با وجود شرکتهای استارتآپ این فاصله کم شده است.
- به نظر شما چه موانعی برای پیشرفت یک شرکت استارت آپ در کشور وجود دارد؟
برای موفقیت یک شرکت استارتآپ، شرط اول سرمایه است. اگر سرمایهگذاران بزرگ از استارتآپها حمایت نکنند، حتما یک شرکت استارتپ نمیتواند موفق شود. شاید خیلیها هم در این مسیر ورشکسته شوند. زمین بازی استارتآپها زمین بازی یکسانی نیست.
شرکتهای استارتآپ به طور معمول شفاف و سالم کار میکنند، اما چند درصد از شرکتها شفاف کار میکنند؟ کالای قاچاق، نه نیازی به مالیات دارد و نه تعرفههای گمرکی. وقتی ۵۰، ۶۰ درصد اقتصاد کشور مالیات نمیدهند، حتما در این فضا شرکت های سالم و شفاف نمیتوانند رقابت کنند. اگر شرکتی توانسته در این فضا رقابت کند، به دلیل اعتماد سرمایهگذاران بوده و از طرف دیگر با پولی که داشتند، توانستند از ایده و شرکتشان حمایت کنند.
- آیا در حال حاضر مشوق هایی از سوی دولت برای استارت آپ ها وجود دارد؟
نه تنها مشوقی وجود ندارد، بلکه انواع مداخلهها هم صورت میگیرد. به طور مثال پارسال عید زمانی که شهرداری با کمبود بودجه روبه رو شد، ناگهان به انبار یک شرکت استارتآپ که در یک منطقه تهران حضور داشت، تماس گرفت و عوارض تجاری طلب کرد، در حالی که انبار نیازی به عوارض ندارد، ولی با فشارهایی که در همین زمینه وارد شد، انبار را مغازه تلقی کردند. نمونه این موانع و دست اندازها زیاد است.
شرکت های استارتآپ چون شفاف عمل میکنند و قوانین را رعایت میکنند، همواره در معرض دید هستند. حال آنکه بخش عمدهای از اقتصاد کشور حتی قوانین را رعایت نمیکنند.
دولت اگر بخواهد به معنی واقعی از استارتآپها حمایت کند، گام اول این است که تعرفهها را تغییر دهد. باید مسئله حمایت از شرکتهای دانشبنیان جدی گرفته شود. از سوی دیگر باید جلوی فرار مالیاتی و قاچاق را گرفته شود. رقابت برابر باید در بازار ایجاد شود.
در کشورهای پیشرفته دولتها برای حمایت از شرکتهای دانشبنیان و استارتآپ زمین رایگان در اختیار آنها قرار میدهد. دولت به کسانی که یک شرکت استارتآپ تشکیل میدهند، معافیتهای مالیاتی میدهد. اما متاسفانه در کشور ما برخی تنگ نظریها وجود دارد که مانع از فعالیت در این حوزه شده و ورود به این بخش را با ترس همراه کرده است.
باید دولت بداند که شرکتهای استارتآپ به جامعه خدمت میکنند، خالق ارزش هستند و قیمت مایحتاج مردم را کاهش میدهند.
(همچنین بخوانید: کاهش هزینه کالا و خدمات با ورود استارتآپها)