روشهای گوناگونی برای ایجاد فرهنگ اخلاقمدار در سازمان وجود دارد. پیادهسازی برخی از این راهکارها دشوار نیست و میتوان تقریبا آنها را در همه سازمانها بهکار گرفت.
نوپانا: اینروزها زیاد درباره رفتارهای غیراخلاقی برخی سازمانها و راهبرانشان میخوانیم و میشنویم؛ سازمانهایی که با دروغ و دغل سر مشتری کلاه میگذارند و شاید هم درحالیکه به ریشمان میخندند، پول روی پول میگذارند!
باور به اینکه نمیتوانیم به برخی از سازمانها و راهبرانشان اعتماد کنیم، مایه سرخوردگی است. اما تعداد راهبرانی که به اخلاق در سازمان اهمیت میدهند هم کم نیست. روشهای گوناگونی برای ایجاد فرهنگ اخلاقمدار در سازمان وجود دارد. حقیقت این است که اخلاق خوب به کسبوکار خوب ختم میشود. پیادهسازی برخی از این راهکارها دشوار نیست و میتوان تقریبا آنها را در همه سازمانها بهکار گرفت. در ادامه، برخی از این راهکارهای مهم را به شما معرفی میکنیم.
۱. باید و نبایدها را بهروشنی مشخص کنید
همه سازمانها قوانین نوشته و نانوشتهای درباره چگونگی رفتار و عملکرد درون سازمان دارند. این قوانین موارد گوناگونی را ازجمله نوع پوشش، نگرش، رفتار در قبال همکاران، مشتریان و افراد دیگر در بر میگیرند. کسانی که در سازمانهای مختلف حتی اگر در قسمتهای مشابهی هم کار کرده باشند، میتوانند بهخوبی تفاوت فرهنگی را توصیف کنند؛ تفاوتی که گاه خیلی زیاد است.
بسیاری از قواعد و استانداردهای سازمانی به شکل مکتوب مشخص نشدهاند اما اگر مدتی با دقت امور سازمان را زیر نظر بگیرید، متوجه آنها میشوید. برای برخی سازمانها ارزشها و تصمیمهای اخلاقی بیش از هر چیزی اهمیت دارد. برخی، بسیار از پیروی قواعد اخلاقی میگویند اما چندان به گفتههایشان عمل نمیکنند.
برخی به سودمندگرایی معتقدند و چیزی را که برای عموم سودمند باشد، اخلاقی میدانند. برخی سازمانها پذیراتر و بخشندهترند. مشخصبودن انتظارات برای همه اعضای سازمان، گام نخست در مسیر پرورش فرهنگ سازمانی اخلاقمدار است.
۲. الگویی از رفتار موردپسند ارائه کنید
نتایج پژوهشهای گوناگون ازجمله پژوهشی که روانشناس معروفِ استنفورد، «ال باندورا» (Al Bandura) انجام داد، نشان میدهد که آدمها دوست دارند از رفتار دیگران، بهویژه افراد مورداحترام و معتبر، الگوبرداری کنند. همچنین این نتایج میگویند راهبران در هر سازمانی برای زیردستانشان الگو هستند. پس راهبران و مدیران سازمانها باید بدانند که دیگران بهدقت رفتارشان را زیر نظر میگیرند و وقتی پای رفتار و نگرش اخلاقی در میان باشد، آنها را معیار قرار میدهند.
بهعقیده «باندورا» یادگیری مشاهدهای مراحل مختلفی دارد از جمله: توجه، بهیادسپاری، بازسازی و انگیزش. پس برای شکلگیری الگوسازی بر پایه مشاهده، فرد باید الگو را مشاهده و به آن توجه کند، رفتار الگو را به یاد بسپارد، رفتار الگو را بازسازی کند و برای تکرار آن رفتار انگیزه پیدا کند.
بنابراین راهبران سازمانها باید الگویی از رفتار موردانتظار در سازمان باشند. اگر خواهان بالاترین استانداردهای اخلاقی در سازمان هستیم، مدیران در بالاترین سطحها باید مطابق با این استانداردها رفتار کنند و هیچ بهانهای را در این زمینه نپذیرند. در تلاش برای خلق سازمانی اخلاقمدار، اقدام و عمل، اثرگذارتر از حرف و سخن است.
(همچنین بخوانید: چگونه از کارمندان خود، با اخلاق حرفهای انتقاد کنیم؟)
۳. بایدها را تشویق کنید و نبایدها را ناشایست جلوه بدهید
این قانون پایهایست که هر کسی که کمی با روانشناسی آشنا باشد، میداند؛ حقیقتی که نسلبهنسل منتقل شده است. اگر مایلید رفتاری تکرار شود، آن را تشویق کنید. اگر مایلید آن رفتار متوقف شود، دیگران را از انجام آن دلسرد کنید. این قانون سادهای است که پیروی از آن گاهی دشوار است و گاهی هم بهفراموشی سپرده میشود. سازمانها باید مشخص کنند چه رفتارهایی باید تشویق و چه رفتارهایی نباید تشویق شوند و برای اینکار مصمم باشند.
توجه به رفتارهای اخلاقی موردانتظار، پاداشدادن به آنها و تشویقکردن این رفتارها نقش مهمی در شکلگیری فرهنگ اخلاقمدار در سازمان دارد. البته در انتخاب پاداش و روش تشویق دقت کنید و پیامدهای خواسته و ناخواسته آنها را درنظر بگیرید.
۴. بر تقویت مهارت و حل مسئله تمرکز کنید
تمرکز بر تقویت مهارتهای اخلاقی و فنون حلمسئله برای سازمانها بسیار سودمند است. علاوهبر تعیین بایدها و نبایدها، سازمانها باید برای توسعه گامبهگام مهارتهای رفتاری، مهارتهای موثر تصمیمگیری اخلاقی و استراتژیهای حل مسئله و گذر از بحرانهای اخلاقی تلاش کنند.
کارگاههای آموزشی، منابع و مراجع آسانکاربرد، مشاورهگرفتن از همکارها و افراد باتجربه، از جمله روشهای مختلفی است که میتوانید در مسیر خلق و تقویت مهارتهای تصمیمگیری اخلاقی، بهکار بگیرید.
۵. ابزار لازم برای پیادهسازی اخلاق در سازمان را فراهم کنید
برای ایجاد فرهنگ اخلاقمدار باید ابزار لازم، از جمله آموزش مناسب و کافی، مشاوره، الگوسازی و نظارت برای همه اعضای سازمان فراهم باشد. بهکارگیری کارشناسهای درون و برونسازمانی برای تشویق کارکنان به شرکت در برنامههای آموزشی و حلمسئله در همه سطوح نیز یکی از این ابزار است.
تعیین ماموری برای این کار بسیار ارزشمند است. او (همراه با کارکنانش) مسئول شناسایی و تهیه ابزار و منابع لازم برای ارائه بهتر مشاورههای اخلاقمدارانه است.
سخن آخر
این شش اصل برای دامنه گستردهای از سازمانها سودمند و کاربردی هستند. این اصول که بهسادگی در خاطر میمانند، در قالب مجموعهای از پیشنهادهای ساده و الهامبخش، راههایی برای فزونی اخلاق در سازمان با فرهنگهای گوناگون ارائه میکنند. درک این اصول مهم و استفاده پیوسته آنها در سازمان باعث میشود اعضای سازمان بیشتر به روش کارشان، محیط آموزششان و نقش اخلاق در آنها فکر کنند.
(همچنین بخوانید: جایگاه تعالی سازمانی در مدیریت منابع انسانی)