ذرهای تردید نباید داشت که توقف فعالیت این شرکتها بسیار زیانبار خواهد بود.
نوپانا: محسن جلالپور، فعال بخش خصوصی و تحلیلگر مسائل اقتصادی، در کانال تلگرامیاش نوشت: اخبار ضد و نقیضی درباره توقف فعالیت اسنپ و تپسی شنیده میشود. نمیدانم این خبرها چقدر واقعیت دارد اما با توجه به شایعاتی که در هفتههای گذشته درباره این دو شرکت نوپا شنیده شد، افکار عمومی نگران شده است.
بیاییم به این پرسش پاسخ بدهیم که اگر چنین اتفاقی رخ دهد، یعنی فعالیت اسنپ و تپسی متوقف شود، چه آثاری دارد و چه پیامی خواهد داشت؟
بخش عمدهای از صنایع کهنه و فرسوده، به دلیل ناکارآمدی و عدم بهرهوری، به بنبست رسیدهاند. این بخشهای اقتصاد دیگر توانایی اثرگذاری بر اشتغال و رشداقتصادی را ندارند. برخی اما به دلایل مختلف اصرار بر تداوم این وضع دارند. در حالی که سالها پیش باید از ادامه فعالیت این نهادها جلوگیری میشد و حکم به ورشکستگی این بخشها میدادند.
اکنون این بخشها گودالهای منابع اقتصاد ایران هستند که ناکارآمدی آنها با خروارها منابع، به کارآمدی و توانایی تبدیل نمیشود. قاعدتاً اگر سازوکارهای اقتصاد ایران، مبتنی بر نظام بازار بود و نهاد دولت این قدر مبسوطالید نبود، باید ورشکستگی این بخشها را میپذیرفت و ما شاهد ریزش بسیاری از بنگاههای ناکارآمد بودیم. در عوض انتظار این بود که با باز شدن فضا و حرکت به سوی آزادسازی اقتصادی، شاهد رویش بنگاههای چالاک و کارآمد باشیم که نقش و اثرگذاری زیادی بر اشتغال و رشد اقتصادی داشتند.
به هرحال این اتفاق رخ نداد و افراد خلاقی پیدا شدند که از اندک فضای موجود استفاده کردند و شرکتهای کوچکی راه انداختند که در مدت زمان بسیار کوتاه، اثرگذاری زیادی در جامعه و اقتصاد کشور داشتند.
به عنوان مثال، سالهای طولانی بود که با معضل کیفیت پایین و قیمت بالای خدمات تاکسیها و تاکسیهای تلفنی مواجه بودیم. در این میان، شرکتهای کمادعایی ظهور کردند که بدون کمکهای دولتی توانستند هم مشکل قیمت و هم مشکل کیفیت تاکسیرانی را در ایران ارتقا دهند.
تجربه شخصی خرید خدمات از این شرکتها برای من عجیب و فوق العاده بود. عمداً مسیری مشخص را با دو نوع خدمات تاکسیرانی آزمایش کردم. تجربه استفاده از اسنپ و تپسی فوق العاده بود. منظمتر،خوش برخوردتر و ارزانتر.
بدون شک هرکس از خدمات استارتآپها در بخشهای مختلف استفاده کرده، ادعای من را تأیید میکند. در بخش طبخ و توزیع غذا، در بخش خرید کالاها، در بخش تاکسی و تاکسیرانی، در بخش خرید کتاب و محصولات فرهنگی و در هرکجا که این شرکتها فعال شدهاند، رضایت عمومی افزایش یافته و قیمتها نیز کاهش پیدا کردهاست.
آزمونی مهم با دو گزینه
در همین شرایط، بخش سنتی بازار ایران علیه این شرکتها دادخواست مطرح کرده و خواستار محدودیت فعالیت آنها شده است. اکنون این سؤال مطرح میشود که دولت در برابر این مشکل بزرگ چه راههایی پیشرو دارد؟
راه اول، پاک کردن صورت مسأله و دادن حکم به توقف فعالیت این گونه شرکتهاست. اما قطعاً این سیاست، هزینههای بسیار سنگینی خواهد داشت. پیام این سیاست نیز برای سرمایهگذاران خارجی مخرب و زیانبار خواهد بود. ذرهای تردید نباید داشت که توقف فعالیت این شرکتها بسیار زیانبار خواهد بود.
راه دوم این است که دولت با تمام توان از فعالیت اینگونه شرکتها حمایت کند. هزینههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی محدود کردن فعالیت اینگونه شرکتها باید محاسبه شود و دولت و تشکلهای کسب و کار باید از اینگونه فعالیتها حمایت کنند و نگذارند بخش فرسوده و ناکارآمد اقتصاد ایران، بیش از این برای اینگونه فعالیتها محدودیت و ناامنی ایجاد کند. مردم به خوبی قادرند کالای خوب را از کالای بد تشخیص دهند و حذف کالای خوب از سبد مصرفی آنها قطعاً هزینههای زیادی خواهد داشت.
علاوه بر این، رهبر انقلاب بارها و بارها درباره اهمیت اقتصاد دانشبنیان اظهارنظر کردهاند. توصیههای ایشان همواره مبتنی بر حمایت از کسبوکارهای دانشبنیان بوده و همواره از دولتها گلایه کردهاند که چرا به اندازه کافی به کسب وکارهای دانشبنیان اهمیت نمیدهند.
به این ترتیب بخش سنتی بازار به جای مانعتراشی برای فعالیتهای نوپا و دانشمحور، باید به فکر تجدید ساختار باشد و خود را برای رقابت بهتر آماده کند. در سایه رقابت، هم کیفیت ارتقا پیدا میکند و هم قیمتها کاهش مییابد.
به نظر من دولت یازدهم در معرض یک آزمون مهم و تعیینکننده قرارگرفته است. باید قاطع بود و با حل ریشهای و درست این مشکل، پیامهای درست به سرمایهگذاران داخلی و خارجی و از همه مهمتر به نخبگان جامعه داد.