بازاریابی از ارکان اصلی هر شرکتی، فارغ از ابعاد و سابقه آن است. این عملیات، شباهتها و تفاوتهایی در انواع سازمانها دارد.
نوپانا به نقل از زومیت: باور عمومی در اینترنت در ارتباط با بازاریابی این است که بازاریابی در استارتآپها، تفاوت بسیار زیادی با شرکتهای بزرگ دارد. وبسایت اینک (Inc) در مصاحبهای با تاد ویلمز، یکی از بازاریابان باتجربه که با هر ۲ نوع این شرکتها کار کرده است، به این مسئله پرداخته است. تاد ویلمز در حال حاضر معاون بازاریابی استارتآپ موویگایدز (Movie Guides) است.
تاد سالهای زیادی برای شرکتهای بزرگ همچون پیپال (PayPal)، اسایپی (SAP) و پیپلسافت (Peoplesoft) کار کرده است. او در پاسخ به این سوال که در بدو ورود به دنیای استارتآپی چه چیزی او را هیجانزده کرده است اینگونه پاسخ میدهد:
من شنیده بودم که اکوسیستم استارتآپی تفاوتهایی با شرکتهای باسابقه دارد؛ اما اکنون که در یکی از آنها مشغول به کار هستم، به این باور رسیدهام که تفاوت زیادی بین این ۲ سیستم وجود ندارد. فشارها، کمبود منابع و این حقیقت که برای هر کاری باید خودتان شخصا دست به کار شوید، اینجا هم وجود دارد. اگرچه ممکن است محیط کاری استارتآپ کمی متفاوت باشد، اما فشارها و وظایف در این شرکتها مانند یک شرکت بزرگ است.
از آنجایی که استارتآپها، منابع محدودی برای هزینه کردن در مسیر بازاریابی دارند، به نظر میرسد شرایط برای تیمهای بازاریابی آنها نسبت به شرکتهای بزرگ، دشوارتر باشد؛ اما تاد معتقد است شرکتهای بزرگ با وجود منابع، فشارهای بیشتری را تحمل میکنند. آنها این ترس را دارند که رقیبان جدید، بازار را از دستشان بربایند. از طرفی استارتآپها هم باید حساب هر هزینه خود را داشته باشند و با حساسیت بالایی در امر بازاریابی هزینه کنند.
تاد در مقایسه عملکرد روزانه بازاریابی در شرکتهای بزرگ و استارتآپها، معتقد است هر دو این شرکتها انتظارات زیادی از تیم بازاریابی دارند. در شرکتهای بزرگ، شما منابع کافی در اختیار دارید، اما انتظارات نیز به نسبت همین منابع بالا است و باید به نقاط عطف بزرگی دست پیدا کنید. استارتآپها که منابع محدود دارند نیز انتظارات بالایی از تیم بازاریابی دارند و به نسبت میتوان گفت در هر ۲ شرایط، کار برای تیم بازاریابی حساس و دشوار است. البته مزیت شرکت بزرگ این است که اجازه اشتباه کردن در آن، بیشتر از استارتآپ است. از طرفی، در استارتآپها به عملکرد نزدیکتر هستیم و اقداماتی که برای رسیدن به نقاط عطف مورد نیاز است، قابل انجامتر هستند.
از آنجایی که تاد در هر ۲ نوع شرکت سابقه اجرایی دارد، از او پرسیده شد که برای تبدیل شدن به یک بازاریاب حرفهای در شرکتی باسابقه و استارتآپ یا هر دو، چه اقداماتی باید انجام داد. او پاسخ داد:
من اعتقاد دارم که استعداد و مهارت لازم برای موفقیت در هر شرکتی، یکسان است. در همه شرکتها به بازاریابی نیاز است که روی مشتریان تمرکز دارد، رفتار آنها را شناسایی و تحلیل میکند و از اتفاقات جاری بازار کار اطلاع کافی دارد.
تیم بازاریابی بیش از هر بخشی در سازمان، درباره بازار اطلاعات دارد. در گذشته، بازاریابان کمتر به امر مدیریت و جهتدهی شرکت وارد میشدند؛ اما در حال حاضر، تمام اطلاعات اساسی در اختیار آنها قرار دارد و میتوانند مسیر حرکت شرکت را تعیین کنند.
تاد در انتهای صحبتهایش به این نکته اشاره میکند که ماهیت سریع استارتآپها نباید باعث شود که مدیرانشان با عجله رفتار و تصمیمگیری کنند. او به بازاریابان استارتآپها توصیه میکند درک کنند که در یک شرکت نوپا، خیلی از کارها را باید خودشان انجام دهند. او در پایان توصیه میکند که مطالعه بازار را در اولویت خود قرار دهند و از اطلاعات فراوانی که دریافت میکنند، ترکیب لازم برای موفقیت بازاریابی را کشف کنند.
(همچنین بخوانید: چرا بازاریابی در مواردی ناخوشایند و وحشتآور است؟)