درک متقابل از همدیگر اولین پیشفرض کار تیمی محسوب میشود.
نوپانا: هر کارآفرین در روز با انواع مختلفی از مسائل دست و پنجه نرم میکند و در صورت بروز هر مشکل، اولین فردی که به ذهن کارمندان میآید، کسی جز او نیست. در واقع او کارگردان کسبوکاری است که باید مراقب هر چیزی باشد. اما آیا این مسئله در عمل شدنی است؟
اگر مدیر یک شرکت درگیر تمام مسائل و اتفاقات بشود، بدون تردید دیر یا زود از پا میافتد و ممکن است با سادهترین مشکلات، بیشترین فشار ممکن را متحمل شود.
از طرف دیگر اگر فردی کمالگرا باشد، ممکن است با هر شکست کوچک، نسبت به کسبوکار خود ناامید شود و به فکر رها کردن آن بیفتد.
هیچکدام از این دو جنبه سالم نیستند و مدیری موفق میشود که مسائل را همانگونه که هستند ببیند و حتی بعضی از موارد را کاملاً نادیده بگیرد و به آنها اهمیت ندهد. بدست آوردن این توانایی نیاز به تمرین و آگاهی دارد و حتی اگر لازم باشد او باید با صحبت با روانشناس، قدرت واقعبینی خود را تقویت کند.
در حین بروز مشکلات، اولین چیزی که باید به آن توجه کرد این است که باید میان آنچهکه ضروری است و آنچهکه بیاهمیت است تفکیک قائل شد. اگر این اتفاق نیفتد و ذهن فرد دائماً درگیر تمام جزییات ریز و درشت یک اتفاق شود، ممکن است نتایج فاجعهباری پیش بیاید.
در کار تیمی، این توانایی با گفتوگو با دیگر اعضای تیم تقویت میشود. یعنی همه به این درک متقابل میرسند که هرکدام از آنها ممکن است به صورت ناخواسته مشکلاتی ایجاد کند و یا در کار دیگران ایراداتی ببیند. بهتر است در این زمینه گفتوگو شود که انجام اشتباه یک کار، به معنی ضعیف بودن شخصیت آن فرد نیست، بلکه به معنی این است که همان یک کار در همان زمان به صورت اشتباه انجام شده است و اگر قابل جبران باشد، کنکاش را رها کرده و مسئله را با همکاری هم حل کنند.
(همچنین در اینباره بخوانید: انتقاد سازنده در محیط کار)
کارمندان نیز باید آگاه شوند که مدیر آخرین منبع ارجاع است و باید به دغدغههای فردی او نیز احترام گذاشت. او نیز مانند همه ممکن است دچار خطا شود و هیچ مدیر کاملی روی کره زمین وجود ندارد.
تاکید تمام این پاراگرافها، روی واقعبینی بود. یعنی دیدن مسائل آنگونه که هستند. نه آنگونه که ما در یک لحظه و بدون کمی صبوری و فکر، قضاوتشان میکنیم.
(همچنین در اینباره بخوانید: 5 نکته جهانی برای کار تیمی)