بسیاری از استارتآپها در مرحله رشد و مقیاسدهی با شکست مواجه میشوند؛ زیرا بودجه و منابع خود را به اولویتهای غیرضروری اختصاص میدهند.
نوپانا: یکی از متداولترین چالشهایی که استارتآپها با آن روبهرو هستند، مقیاسدهی کسبوکار است. جاسپر ویر، همبنیانگذار و رئیس شرکت TaskUs، در مقالهای تجربیات خود را از اشتباهات و روندهای رشد و مقیاسدهی به اشتراک گذاشته و فرایندی ۲ مرحلهای برای اجتناب از این مشکلات معرفی کرده است:
زمانی که ما استارتآپ (TaskUs) را راهاندازی کردیم، هدفمان ارائه خدمات دستیاران مجازی شخصی بود. ما از ایده تیم فریس در کتاب «هفته کاری چهارساعته» استفاده کردیم و فکر میکردیم میتوانیم به افرادی که به لحاظ حرفهای بسیار پرمشغله هستند کمک کنیم وظایف کماهمیتترشان را کنار بگذارند.
بااینحال زمانی که میخواستیم کسبوکارمان را مقیاسدهی کنیم، این ایده رنگ باخت. ما به حدی روی رشد متمرکز بودیم که حتی دقت نکردیم بازار به توسعه محصولات ما نیازی دارد یا نه.
استارتآپهای زیادی با این چالشهای مقیاسدهی روبهرو شدهاند. طبق گزارش سال ۲۰۱۶ موسسه ملی کسبوکارهای خرد آمریکا، عدم اطمینان اقتصادی بزرگترین چالش برای بقا و رشد کسبوکارهای کوچک است. وقتی در هرلحظه احتمال تغییر بازار وجود داشته باشد، کارآفرینان چگونه میتوانند با اطمینان و یقین کسبوکارشان را مقیاسدهی کنند؟
خوشبختانه راه حل روشنی برای مشکلات مقیاسدهی وجود دارد: انعطافپذیری. اگر کارآفرینان یاد بگیرند بدون کاهش کیفیت محصولات، خودشان را با تغییرات سازگار کنند، در مورد زمان و میزان مقیاسدهی کاراتر عمل میکنند.
تصور اشتباه بنیانگذاران از رشد کسبوکار
مقیاسدهی کسبوکار لزوما به معنای افزایش منابع انسانی نیست.
اندرو جینت، مدیرعامل شرکت وایزنت، در مصاحبه خود با نشریه کسبوکار کراین شیکاگو، از چالشها و تلاشهایی که در زمینه مقیاسدهی پشت سر گذاشته، صحبت کرده است. شرکت وایزنت که در باکتاون شیکاگو واقع شده، تلاش کرد متناسب با رشد کسبوکار، نیروهای انسانی بیشتری را استخدام کند.
بههمین منظور در سال ۲۰۱۴، دفتر جدیدی در سانفرانسیسکو افتتاح کرد. این شعبه جدید بهجای اینکه به توسعه کلی شرکت کمک کند، به علت اختلافات فرهنگ سازمانی، به مانع جدیدی بر سر راه پویایی و حرکت دفتر اصلی تبدیل شد. نتیجه این بود که سرعت و کیفیت خدمات کاهش پیدا کرد و یک سال بعد، وایزنت مجبور شد شعبه جدید را تعطیل کند.
اغلب کارآفرینان فکر میکنند رشد کسبوکار به این معنی است که نیروهای جدیدی استخدام کنند. ولی اینطور نیست. با شناخت بهتر جوانب و زوایای مختلف کسبوکار، متوجه میشویم که تکنولوژی، پروسهها و سیستمها، عناصر بسیار امنتری برای مقیاسدهی هستند. بهعلاوه تحقیقات مناسب و برقراری تعادل میان نیازهای بازار و رویکردهای تولیدی، کارآفرینان را برای عبور از موانع آماده میکند.
درواقع مقیاسدهی برای شرکتهایی که میخواهند از مزایای فرصتهای جدید بهره ببرند، کار سختی نیست. کارآفرینان با پیروی از یک فرایند ۲ مرحلهای که در ادامه مطلب ذکر میشود، میتوانند مقیاسدهی هوشمندانهای داشته باشند:
روی مزایای نسبی و نقاط قوت شرکت تمرکز کنید
وقتتان را بابت پروسههایی که در محدوده تواناییهای اصلی و برتر شرکت قرار ندارند، تلف نکنید. روی نوآوریها یا ویژگیهای برتری تمرکز کنید که شرکت شما را از سایر رقبا متمایز میکند.
بهعنوان مثال شرکتهای غیر تکنولوژی برای مزیت یافتن در بازار رقابتی، به نرمافزارهای اختصاصی (CRM) نیازی ندارند. هنگامیکه یک شرکت زمان و منابع خود را به پروژههایی اختصاص میدهد که نقطه قوت انحصاری آن نیستند، از رقیبانی که همزمان خدمات برتر خود را توسعه میدهند و به بازار عرضه میکنند، عقب میماند.
همانطور که دن هوران، مدیرعامل شرکت (Five Acre Farms) به بیزنس اینسایدر گفت، اغلب شرکتهای موفق، مسائل را برای خودشان پیچیده نمیکنند. آنها روی یک ویژگی انحصاری متمرکز میشوند و بازار انحصاری و خاص خود را به دست میآورند. این شرکتها تلاش میکنند توانایی خود را در همین زمینه بهبود دهند و بهاینترتیب، جایگاه خود را در بازار حفظ میکنند. مزیتهای کوچک خود را کشف کنید و به بهبود و توسعه آنها بپردازید؛ پیش از آنکه سایر رقبا این جایگاه را از آن خود کنند.
سایر پروسهها را برونسپاری کنید
اگر بخواهید تمام جوانب کسبوکار را بهطور جداگانه مورد سازماندهی تخصصی قرار دهید، به منابع و نیروی کار بسیار زیادی نیاز خواهید داشت. از تلاش برای بهبود جوانبی که مزیت نسبی شما به شمار نمیروند دستبردارید و از پیمانکاران قراردادی استفاده کنید.
بهعلاوه اگر زمان مقیاسدهی کسبوکارتان فرا رسیده است، میتوانید کارمندان مستقل یا دورکار را استخدام کنید. تعامل و کنار آمدن با کارمندان دورکار، آنهم زمانی که باید به تمام جزئیات رشد کسبوکار توجه کنید، نسبت به استخدام کارمندان حضوری و تماموقت جدید بهصرفهتر است.
کارشناسان به شرکتهای (B2C) توصیه میکنند که تا جای ممکن، وظایف متفرقه خود را برونسپاری کنند. کارآفرینان پیش از اجرای هر پروژه، باید بررسی کنند که آیا منابع و وقت لازم را برای تکمیل این کار در اختیار دارند؟ یا با محول کردن این پروژه به مؤسسات یا پیمانکاران دیگر، نفع بیشتری عایدشان میشود؟ این رویکرد به کارآفرینان کمک میکند تا پول بیشتری ذخیره کنند، انعطافپذیر باشند و خودشان را برای فرصتهای مقیاسدهی آماده کنند.
اغلب اوقات بنیانگذاران استارتآپ، مقیاسدهی را یک معمای پیچیده میدانند؛ اما این موضوع آنقدرها که به نظر میرسد سخت و دشوار نیست. کافی است نقاط قوت خود را بشناسید و منابع خود را به پروسههایی اختصاص دهید که سودآوری بیشتری برایتان دارند. سایر وظایف را میتوانید به کارگزاران خارج از شرکت محول کنید.
(همچنین بخوانید: راز موفقیت استارتآپهایی که ماندگار میشوند)