اگر شما صاحب کسبوکاری هستید و برای موفقیت در آن تلاش میکنید، این مطلب را از دست ندهید.
نوپانا: لازم نیست حتما یکی از ۵۰۰ یا حتی ۵۰۰ هزار شرکت برتر به لحاظ میزان فروش باشید تا بتوانید از نکات گفتهشده در این مقاله برای دستیابی به عملکرد تجاری خوب بهره ببرید. درواقع بعضی از کسبوکارهای کوچک بسیار خوب هم، با اجرای برخی از این اصول، پیشرفت کرده و به موفقیت رسیدهاند.
اگر شما نیز صاحب کسبوکاری هستید و برای موفقیت در آن تلاش میکنید، میتوانید در ادامه با ما همراه باشید و با استفاده از اصول و نکات مدیریت کسبوکارهای کوچک که در این مقاله مطرح شده است، در مسیر رشد و پیشرفت تجارت خود گام بردارید.
در بخشهای مختلف این مقاله به مثالهایی فرضی و خیالی از صنعت رستوران اشاره میکنیم. البته باید توجه داشته باشید که اصول بیانشده در اینجا در مورد تمام صنعتها کاربرد دارد و مختص صنعت رستوران نیست. شاید در حوالی خود رستورانهایی سراغ داشته باشید که از این اصول پیروی نمیکنند و به همین دلیل برای حفظ کسبوکار خود بهسختی تلاش میکنند. البته در نهایت نیز بهعلت رعایت نکردن این نکات بسته میشوند.
۱. دانش بهتنهایی کافی نیست
اگر در رشته و زمینه کاری خود متخصص هستید، نباید تصور کنید همین برای شما کافی است و از ویژگیهای ضروری صاحبان کسبوکار برخوردارید. وقتی در روز اول، کار خود را شروع میکنید، نباید انتظار داشته باشید مشتریان فورا بهسمت شرکت شما هجوم بیاورند، آن هم فقط به این دلیل که از دانش کافی برای کارتان برخوردارید. در گام نخست، به بازاریابی و مدیریت نیاز دارید تا چرخهای کسبوکار خود را روغنکاری و آماده کنید.
شاید این مسئله بدیهی بهنظر برسد، ولی بارها و بارها شاهد آن بودهایم که افراد برای استخدام به سراغ دوستان و آشنایان خود رفتهاند. این کار علاوهبر اینکه میتواند به دوستی شما آسیب برساند و حتی گاهی دوستیها را از بین ببرد، به کسبوکار شما نیز آسیب میزند.
البته گاهی ممکن است این کار سودمند باشد، ولی باید با احتیاطِ بسیاری دوست خود را استخدام کنید و حتما حیطه دوستی و حیطه کاری خود را بهطور شفاف برای او مشخص کنید تا بداند در محیط کار، شخص دیگری خواهید بود. این کار ممکن است نیازمند گفتوگوی بسیاری بین شما و دوستتان باشد. بهطور کلی در صورت استخدام دوستان خود، باید در زمان کار و پس از آن رفتارها و برخوردهای متفاوتی داشته باشید و مسائل کاری را با روابط دوستانه قاتی نکنید.
(همچنین بخوانید: با استانداردهای مدرن دنیای کارآفرینی همگام شوید)
۴. تصمیمهای ناگهانی نگیرید؛ استراتژی برنامهریزی اهمیت زیادی دارد
فردی را در نظر بگیرید که اخیرا بهعنوان صاحب بخشی از یک رستوران شروع به فعالیت کرده است. این رستوران در مکان خوبی قرار گرفته و در نهایت رستوران موفقی خواهد بود، ولی باتوجه به کاهش رونق کسبوکارها در آن منطقه، صاحبان رستوران باید بیشتر تلاش کنند که مشتریان به رستوران آنها جذب شوند و همچنین با رضایت آنجا را ترک کنند.
در شبی بسیار آزاردهنده، بسیاری از مردم شهر برای صرف غذا به این رستوران محلی مراجعه کرده بودند. در رستوران خدمه کافی وجود نداشت و از سوی دیگر، در پاسیوِ رستوران نیز باران شدیدی میبارید. در این میان، یکی از سرآشپزها نیز رستوران را ترک کرد. پس از آن، صاحبان رستوران تصمیمهایی نسنجیده و ناگهانی گرفتند: یکی از تصمیمهای آنها ۲ برابرکردن تعداد خدمه رستوران در تمام شیفتهای کاری بود.
بهنظر میرسید آنها پیش از اجرای این ایده از عواقب آن آگاه نبودند. با این کار تعداد خدمه آنها بیش از حد لازم افزایش یافت. در نتیجه دستمزدهای ساعتیای که باید پرداخت میکردند، بهطور تصاعدی و غیرضروری افزایش یافت و سهم هر پیشخدمت از انعامها نیز بهمیزان قابل توجهی کاهش پیدا کرد. اغلب، تعدادی از خدمه پیش از آنکه شب به پایان برسد، رستوران را ترک میکردند و به همین دلیل رستوران بهترین کارکنان خود را از دست میداد.
شاید با خود بگویید: «خُب، اینکه مشکلی نیست؛ خدمه بیشتری استخدام کنند»، ولی خدمه رستوران بهمنزله خط مقدماند و استفاده از خدمهای که بهخوبی آموزش ندیدهاند و تجربه کافی ندارند، بهمعنی پایان کار است. بنابراین حفظ خدمه خوب اهمیت زیادی دارد. در واقع این تصمیم ناگهانی صاحبان رستوران، تصمیمی بسیار زیانآور بود.
۵. ارتقا و جذب نیرو از درون سازمان همیشه خوب نیست
ارتقای کارکنان مشغول به کار در سازمان موجب میشود بیشتر تلاش کنند و این روش به بعضی کارکنان انگیزه بیشتری برای کارکردن میدهد. در این شکی نیست. ولی هرگز نباید نیروی مورد نیاز خود را صرفا از درون سازمان جذب کنید، زیرا گاهی مجموعه مهارتهای لازم در پایگاه کارکنان موجود، وجود ندارد.
(همچنین بخوانید: آزادکار باشیم یا کارآفرین؟)
برای مثال رستورانی را در نظر بگیرید که متصدیان قسمت نوشیدنیها را صرفا از میان کارکنان رستوران استخدام میکند. اگر پیشخدمتی با تلاش و پشتکار، تواناییهای خود را ثابت کند، میتواند به متصدی قسمت نوشیدنیها ارتقا پیدا کند. البته پیشخدمتها و متصدیان قسمت نوشیدنیها یکسان نیستند و مهارتهای آنها قابل انتقال نیست. همچنین همه پیشخدمتها توانایی درک نکات ظریف کارکردن در قسمت نوشیدنیها را ندارند، آن هم در رستورانی شلوغ.
بنابراین طبیعی است که متصدیان قسمت نوشیدنیها در این رستوران معمولا مهارت کافی نداشته باشند و برای کارکردن در این موقعیت به اندازه کافی آماده نباشند. آنها از دانش کافی درمورد ترکیب کردن نوشیدنیها برخوردار نیستند، نمیتوانند نوشیدنیها را بهسرعت آماده کنند و از ریتم و سرعت مناسب برای مدیریت قسمت نوشیدنیها در زمانهای شلوغ نیز برخوردار نیستند.
در واقع با واگذارکردن مسئولیتهای سنگینتری که از عهده این افراد خارج است، آنها را به درون آتش پرتاب کردهاید و آنها مجبورند با آزمون و خطا برای بقای خود تلاش کنند: یا در میان شعلههای آتش پایین بروند و در نهایت کار خود را رها کنند، یا اینکه اخراج شوند.
صاحبان این رستوران درنهایت کسبوکار خود را از دست خواهند داد، زیرا اصرار دارند به جای استخدام متصدیانی حرفهای از خارج رستوران، پیشخدمتهای رستوران را ارتقا دهند و آنها را به متصدیانی بیکفایت و ناشایسته تبدیل کنند. وقتی رستوران شلوغی را اداره میکنید، بهکارگیری نیروی کارِ خوب، عنصری ضروری برای درست پیشرفتن کارهاست.
۶. کسبوکار خوب یعنی هماهنگی و ثبات داشته باشید
هماهنگی کلید اصلی داشتن کسبوکاری خوب است. حتی اگر هیچیک از موارد دیگر را رعایت نمیکنید، حتما باید هماهنگی و ثبات داشته باشید. هماهنگی همان نکتهای است که فرنچایزها براساس آن کار میکنند. برای نمونه، مکدونالد پیشگام و تجسم عینی هماهنگی و ثبات است. وقتی به یکی از شعبههای مکدونالد در هرجای دنیا وارد شوید، دقیقا میدانید اگر همبرگر کوارتر پاوندر (quarter pounder) سفارش دهید، چه چیزی دریافت میکنید؛ همه ویژگیها را میدانید: از مواد تشکیلدهنده گرفته تا حجم غذا و همچنین چاشنیها و مخلفات آن.
در مقابل، رستوران تازهکاری را در نظر بگیرید که صاحبان آن تصور میکنند رستورانشان بسیار رؤیایی و فانتزی است. سرآشپزِ رستوران نیز همیشه در نحوه ارائه و مواد تشکیلدهنده غذاهای اصلی رستوران تغییراتی میدهد و فکر میکند با این کار میتواند غذاهای متنوعی عرضه کند که کیفیت آنها هر روز بهتر میشود.
ولی مثلا وقتی در این رستوران ماهی قزلآلا سفارش میدهید، هرگز نمیدانید غذای شما چقدر ادویه دارد، چه چیزهایی همراه آن سِرو میشود و غذا چگونه درست شده است. با ناهماهنگی و بیثباتی نمیتوانید مشتریان وفاداری داشته باشید که دوباره به شما مراجعه کنند؛ برای رسیدن به این هدف باید مطمئن و باثبات باشید.
باثباتبودن، حرفهایگری، برنامهریزی مناسب برای استراتژیها و همکاری با کارشناسان و استفاده از نظرات آنها رمزِ داشتن کسبوکاری درجه یک و موفق است. نباید چرخ را از نو اختراع کنید و باخود بگویید کسبوکار من با دیگران متفاوت است و مجبور نیستم از این قوانین پیروی کنم. کارایی چرخ پیش از این ثابت شده و متأسفانه باید بگویم کسبوکار شما تفاوت چندانی با کسبوکارهای دیگر ندارد.
(همچنین بخوانید: چرا استخدام مشاوران جوان در کسبوکار شما ضروری است؟)