با هر شکست و جواب منفی، شما یاد میگیرید چگونه تطبیق یابید و در تلاش بعدی موفق شوید.
نوپانا: یک دیدگاه که ممکن است شما را سردرگم کند این است که باید هوشمندانه از شکست خود استقبال کنید، چون میتوانید از طریق آن تجربههای تازهای یاد بگیرید، سازگاری پیدا کنید و به هدف خود نزدیکتر شوید. یک کارآفرین یک فرد مبتکر است. او تمامی دیدگاههای سنتی را در هم شکسته و راهی برای بهبود آنها پیدا میکند. او باورهای صنعت خود را به چالش کشیده و نیازهای تازهای را مطرح میکند. او درست در نقطه تقاطع ابتکار و فایده قرار دارد و از نظر او، شکست مقدمه پیروزی است. بنابراین میتوان گفت که درس گرفتن از شکست، باعث شکوفاتر شدن ابتکار شما میشود.
به گزارش نوپانا، اخیرا دو کارآفرین در میشیگان این ایده را مورد بررسی قرار دادند. یعنی آنها پذیرش شکست را ارتقا داده و آن را به شکلی کاملا تازه پذیرفتند. جوردن اونیل و جاناتان ویلیامز با همکاری یکدیگر برنامه «آزمایشگاههای شکست» را راهاندازی کردهاند که شرکتکنندگان در آن، خود را تشویق میکنند داستان بدترین شکستهای شخصی، درسی و شغلی خود را تعریف کنند. این دو اعتقاد دارند که برنامه آنها فقط جایی برای رد و بدل کردن داستان زندگی نیست – بلکه تمرینی برای یادگیری از شکست و قویتر شدن در آینده است.
هر شکست برای یک کارآفرین درسی به دنبال دارد؛ شکست یک تجربهی آموزشی است که به رشد و موفقیت در نوبت بعدی – و باز هم بعدی کمک خواهد کرد. پذیرش شکست یکی از نیازهای حیاتی برای موفقیت در کسبوکار است که میتواند کارآفرینان را به سوی موفقیت سوق دهد. در ادامه، گامهای این مسیر را با یکدیگر مرور میکنیم:
از جواب «نه» نترسید
من مشاور چند شرکت و چند فرد کارآفرین هستم. همکاری با کارآفرینها یکی از علایق شخصی من است و به عنوان یک سرمایهگذار ناجی، با کارآفرینان استارتآپی و موسسان زیادی ارتباط دارم. بهطور خلاصه، من خیلیها –از جمله خودم- را دیدهام که با شکست روبرو شدهاند. ولی شکست لزوما چیز بدی نیست؛ شکست و جواب نه شنیدن میتواند باعث شود برای رسیدن به هدف بیشتر تلاش کنیم و سعی کنیم سازگاری بیشتری از خودمان نشان دهیم. یادتان نرود که شکست میتواند تکرار تطبیق یافتن به هدف درس گرفتن باشد. مسئله فقط این است که دیدگاه خود را تغییر دهید و شکست را از منظر دیگری ببینید.
«دنیل کانهمان» که بابت فعالیت در حوزه عصبشناسی شناختی و علوم منطق، جایزه نوبل اقتصاد را به دست آورده، در کتابش به اسم "تفکر سریع و کند" طرز تفکر انسان را شرح داده است. او بسیاری از اشتباهات شناختی را توصیف کرده که همه ما با آنها زندگی میکنیم؛ یعنی توضیح داده مغز ما چطور سعی میکند پیچیدگیها را تبدیل به الگوهای ساده و تکراری کند. با اینکه این روند برای افرادی که روتین ثابتی دارند مفید است، اما ابتکار و نوآوری را در نطفه خفه میکند. وقتی پای کارآفرینی در میان است، باید با کمال میل دست به کارهای تازه بزنیم.
به بیان دیگر، شکست باعث میشود روند فکری ما اصلاح شود و تغییر یابد. گاهی اوقات تنها راه فهمیدن اینکه چطور یک ایده به سرانجام خواهد رسید، امتحان کردن آن است. اگر به نتیجه نرسید، در نهایت مغزمان میفهمد که وقت یادگیری چیز تازهتری رسیده است.
(همچنین بخوانید: برای استارتآپی شدن باید کفش آهنی پوشید)
شکست را مثل یک کلاس درس در نظر بگیرید
موفقیت، نیازمند توانایی عملی کردن ایدههای خود است. بیشتر اوقات، چیزی که از یک کارآفرین انتظار میرود باعث میشود احتمال شکست هم بالاتر برود. شکست میتواند همهجا باشد، از یادگیری یک چیز جدید گرفته تا فروش محصول و درخواست برای سرمایهگذاری، حتی وام گرفتن از بانک و یا وقتی که ایده جدیدمان را برای دوستان و خانوادهمان شرح میدهیم. ولی دفعه بعد که در یک جلسه یا برنامهای حضور داشتید که احتمال شکست آن در آن وجود داشت، یادتان باشد که حتی شکست هم میتواند این مزایا را برایتان به دنبال داشته باشد:
ترس را تجربه کرده و بعد به مسیر ادامه میدهید
من اخیرا از طریق یک آشنای مشترک با یک کارآفرین حوزه مد و لباس ارتباط برقرار کردم. او قصد به راه انداختن یک خط تولید کفش را داشت و سوالش این بود که چطور باید کارش را پیش ببرد. او برایم توضیح داد که شکست –یعنی عدم فروش کفشهایی که طراحی کرده- بزرگترین ترس اوست. نصیحت من برای او از این قرار بود: بترس، اما به راهت ادامه بده.
بله، مراحل آغازین هر استارتآپی بسیار حساس است. در حقیقت احتمال شکست در سال اول ۲۵ درصد و در سه سال بعدی ۵۰ درصد است. اما مهم این است که پشتکار داشته باشیم. با اینکه ممکن است این دوست جدید در فروش کفشهایش موفق نباشد، اما بالاخره مهارتش بالاتر خواهد رفت و نه شنیدن هم برایش راحتتر خواهد شد. «بترس، اما به راهت ادامه بده» شعار تیم من است. هیچکس از جواب نه خوشش نمیآید، ولی خیلی زود میفهمید که یک «نه» آدم را نمیکشد – و در واقع بیشتر اوقات اوضاع آنقدرها هم که وانمود میکنیم بد نیست. آریانا هافینگتون یکی از افرادی بود که قبل از موفقیت بارها با جواب منفی روبرو شد: بیش از ۴۰ ناشر کتاب او را رد کردند و کمپین انتخابات فرمانداریش در کالیفرنیا فقط ۱ درصد آرا را به دست آورد. ولی کمی بعد، او سایت خبری هافینگتونپست را به راه انداخت که امروزه یکی از پربازدیدترین وبسایتهای سراسر جهان است.
همه کارآفرینان باید مهارت ادامه راه با وجود ترسهایشان را یاد بگیرند. اگر ترس آنقدر شما را فلج کند که از ادامه راه باز بمانید، هیچوقت به موفقیت دست پیدا نخواهید کرد.
(همچنین بخوانید: روشهای غلبه بر احساس ناامیدی)
باور به رشد و بهتر شدن پیدا میکنید
«کارول دوئیک» کتاب معروفی به نام «باور: روانشناسی مدرن موفقیت» نوشته که در آن مفهوم «باور به رشد» را شرح داده است. باور به رشد نیازمند این درک است که همیشه میتوانید با تلاش خودخواسته و فراتر رفتن از آنچه که میدانید و تسلط یافتن بر مهارت اصلی زندگی و کار یعنی تطبیق، بهتر و بهتر شوید.
کلید استفاده از شکست به عنوان ابزاری برای تطبیق و موفقیت، تغییر در نوع نگاه است. یادتان باشد که هر شکست و جواب منفی شما را به موفقیت نزدیکتر میکند. آزمون و خطا برای ابتکار موفقیتآمیز ضروری است و شکست هم بخشی از آن به حساب میآید. «میلتون هرشی» که بابت آبنباتهای بسیار معروفی که به نام خودش تولید کرد شناخته میشود، سه شرکت آبنباتسازی یکی بعد از دیگری به راه انداخت تا بالاخره در نوبت آخر توانست به موفقیت برسد.
افرادی که تمایل به تطبیق و سازگاری نشان نمیدهند، همیشه در مرحله تفکر گیر خواهند کرد. به جای فکر به شکستها و بد دانستن آنها، بر درسی که از آن گرفتهاید تمرکز کنید – درسی که در مورد روند، در مورد چیزی که جواب داده و چیزی که جواب نداده، و در مورد خود تفکر یاد گرفتهاید. با هر شکست و جواب منفی، شما یاد میگیرید چطور تطبیق یابید و در تلاش بعدی موفق شوید.
قویتر میشوید
اولین بار که کارم را تازه شروع کرده بودم، بیش از ۶ ماه طول کشید تا تیم من بتواند یک مشتری بزرگ و سرنوشتساز پیدا کند. این شرکت بزرگ به عنوان یک مشتری احتمالی فراتر از حد و اندازه ما بود، اما ما میخواستیم هر طور شده رسانههای آن را به فروش برسانیم. ما یک سال تمام را به تماس گرفتن و جلسه برگزار کردن و رفتن به دفتر این شرکت گذراندیم و دائم و پشت سر هم، جواب «نه» شنیدیم.
تقریبا بعد از ۲۵ بار جواب منفی، من و تیمم با تیم اجرایی این شرکت یک جلسه دیگر هم برگزار کردیم. قصدمان این بود که یک قرارداد با سود ۵۰/۵۰ با آنها ببندیم. و در تمام طول جلسه، همانطور که مشتری مهارتهای ما را زیر سوال میبرد، زیر لب آنها را نفرین میکردیم. ولی در نهایت؟ هیچ، بالاخره قرارداد را به دست آوردیم. اگر آنقدر پشتکار نشان نمیدادیم، با وجود شکستهای متعدد، در نهایت هیچوقت به موفقیت نمیرسیدیم.
جواب منفی باعث قویتر شدن شما و توان فکریتان میشود. وقتی با جواب منفی روبرو میشوید، سعی کنید در مقابل چیزی که عذابتان میدهد مقاومت کنید و سعی کنید در تمام طول تماسهای تلفنی یا جلسات پراسترس، موقر و با اعتماد به نفس به نظر برسید. بعد وقتی این موقعیتهای سخت را پشت سر گذاشتید و دیدید هیچ آسیبی به شما وارد نشده، آنوقت آنقدر قوی خواهید بود که به سراغ شکار بعدی بروید.
من بخش عمده دوران شغلیم را در صنعت بازاریابی و تکنولوژی گذراندهام – صنعتی که اگر در آن برای ابتکار و نوآوری تلاش نکنی، به هیچ کجا نمیرسی. تغییر در صنعت تکنولوژی خیلی سریع رخ میدهد، بنابراین شکست و جواب منفی هم در آن زیاد است. ولی اگر میخواهید فرهنگی را به وجود بیاورید که این سرعت سریع را درک کرده و با آن همگام میشود، باید اجازه دهید شکستها تبدیل به سازگاری، تحول و در نهایت موفقیت شوند.
(همچنین بخوانید: درک بیشتر از خود، کلید پیشرفت در کسبوکار)