روش مدیریتی ترامپ، سیاستهایی را اجبار یا پیشنهاد میکند که صنعت را در زیان رقابتی (به جای مزیت رقابتی) قرار میدهد.
نوپانا: در بخش اول، با ماجرای دیترویت به عنوان قطب نوآوری پیشین آمریکا و سرنوشت غمانگیز آن آشنا شدید. همچنین خواندید چطور موقعیت برتر سیلیکونولی به خطر افتاده است. اکنون ادامه مطلب را بخوانید.
غیر تکشاخ
به گزارش نوپانا، اگر استیلا و برتری سیلیکونولی از بین برود، بخشی از آن به دلیل بلایی است که خودش بر سر خود آورده است؛ و بخشی دیگر به دلیل بلایی است که دونالد ترامپ سر آن آورده است.
تمام آن سروصداهایی را که سال گذشته درباره شکلگیری انفجاری «تکشاخها» رخ داد به یاد آورید، آنهایی که مالکیت خصوصی استارتآپهای میلیارد دلاری را در اختیار داشتند. دام اقتصادی پشت سر آن موضوع اکنون مدل شرکتسازی سیلیکونولی را تهدید میکند.
به دلیل قوانین آمریکا و تغییر نگرشها در صنعت فناوری، استارتآپهای موفق به شکل خصوصی باقی میمانند. عرضه اولیه سهام (IPO) زمانی روشی متداول برای رشد اقتصادی شرکتهای نوظهور بود، اما بر اساس مقاله منتشر شده توسط استارتآپ سرمایهگذاری «ارجنت اینترنشنال» (Urgent International)، در سال ۲۰۱۶ تنها ۱۸ شرکت آمریکایی مدارک عرضه اولیه سهام را تکمیل کردند که منجر به جمعآوری سرمایهای کمتر از ۵۰ میلیون دلار شد؛
تعدادی که سال ۱۹۹۶ برابر ۵۵۷ شرکت بود. به عبارت دیگر، تنها طی بیست سال روشی مهم برای گسترش استارتآپهای کوچک و سریعالرشد سیلیکونولی مسدود شده است.
در عوض، شرکتها به جذب چندباره سرمایهگذاری خصوصی روی آوردهاند که با ایجاد تورم یا قیمتگذاری مبهم، منجر به شکلگیری تکشاخهایی میشود که نباید تکشاخ باشند. مقاله ارجنت همچنین راهی برای بهرهبرداری از مشکل عرضه سهام اولیه سیلیکونولی ارائه میکند: شرکتهای آمریکایی میتوانند از راه ارائه سهام در بازارهای بورس سراسر دنیا به سهامی عام تبدیل شوند.
اوضاع بههم ریخته مالی سیلیکونولی در آشفتگی شرکت اوبر به خوبی خود را نشان داد. «تراویس کالانیک»، بنیانگذار اوبر که از سمت مدیرعاملی آن کنار گذاشته شد اما رئیس هیئت مدیره باقی ماند، گزینه تبدیل اوبر به سهامی عام را نپذیرفت. او همچنین چند دور پیدرپی جذب بالای سرمایهگذاری خصوصی را انجام داد، به طوریکه اکنون اوبر بیش از ۷۰ میلیارد دلار ارزش دارد؛ یعنی بیش از ارزش شرکتهای خودروسازی فورد یا جنرال موتورز.
با وجود این، در نقطهای این شرکت از چرخه سرمایهگذاری «احمقانهتر» که حتی در سهامی با ارزش اسمی غیرواقعی سرمایهگذاری میکند، بیرون رانده خواهد شد که توانایی اوبر برای افزایش سرمایه را محدود میکند. مدیرعامل جدید شرکت، «دارا خسروشاهی» میگوید ممکن است اوبر حدود سال ۲۰۲۰ به سهامی عام تبدیل شود، اما ممکن است بازارهای عمومی ارزش اوبر را کمتر از ارزشگذاری خصوصی آن قیمتگذاری کنند که به معنای از دست رفتن سرمایه هنگفتی برای سرمایهگذاران خصوصی خواهد بود.
درگیریها و تنشها بر سر عرضه اولیه سهام، دلیل اصلی آن بود که یکی از سرمایهگذاران اصلی اوبر، شرکت سرمایهگذاری جسورانه «بنچمارک کپیتال» (Benchmark Capital) علیه کالانیک به دلیل تلاش برای کنترل شرکت شکایت کند که سناریویی عجیبی را رقم زد: یکی از موفقترین شرکتهای سرمایهگذاری علیه یکی از موفقترین بنیانگذاران سیلیکونولی شکایت کرد.
در حقیقت، «شروین پیشهور» به عنوان یکی از سرمایهگذاران اوبر و حامی کالانیک، در ماه آگوست (مرداد ماه) سخنرانی شاعرانه شدیدالحنی را علیه شرکت بنچمارک انجام داد. او گفت: «بگذارید تنها انگیزه ما باعث توقف آنهایی باشد که رویای تقلید شیطنت ننگین «منافقان مقدس» را در سر میپرورانند.» چنین اتفاقاتی در دنیای تجارت کمتر رخ میدهد.
همزمان، مسائل جنسیتگرایی و تبعیض باعث لکهدار شدن تصویر عمومی سیلیکونولی به عنوان سرزمین فرصتهای برابر برای همگان شده است. در شرکت گوگل، مهندس میانردهای به نام «جیمز دومور» اعلامیهای ضدتنوع نژادی نوشت که انتقادهای فراوانی را به دنبال داشت و باعث به چالش کشیده شدن مدیرعامل شرکت، «سوندار پیچای» شد. کتاب نوشته شده توسط «الن پائو» که با سروصدای فراوان علیه غول سرمایهگذاری جسورانه یعنی «کلینر پرکینز» (Kleiner Perkins) به دلیل تبیعض جنسیتی شکایت کرده بود؛ تازه وارد بازار شده است و بر آتش ماجرا افزوده است.
در بخش دیگری از سیرک سیلیکونولی، مدیرعامل شرکت تسلا، «الون ماسک»، ضربه سختی به مدیرعامل فیسبوک، «مارک زاکربرگ» وارد کرده است و با لفظ «محدود»، دانش او را درباره هوش مصنوعی مسخره کرده است؛
آن هم پس از آنکه زاکربرگ، ماسک را به ارائه نظرات «غیرمسئولانه» درباره خطرات هوش مصنوعی برای بشریت متهم کرده بود. شاید سرگرمکننده باشد، اما چنین چیزی بازتابنده شکاف رو به رشد و گاه خصمانه در دنیای فناوری، درباره لزوم مهار یا رهاسازی هوش مصنوعی است.
شاید مخربتر از تمام اینها، روش مدیریتی ترامپ باشد که یکی پس از دیگری، سیاستهایی را اجبار یا پیشنهاد میکند که این صنعت را در زیان رقابتی (به جای مزیت رقابتی) قرار میدهد. اوایل سال جاری میلادی، رئیسجمهور ایالات متحده بازبینی ویزای (H-1B) را برای کارگران خارجی آغاز کرد؛
ویزایی که شرکتهای فناوری برای جذب استعدادها روی آن حساب میکنند. همین اواخر، مدیریت ترامپ باعث تاخیر -و شاید مرگ- قانون کارآفرینی بینالمللی شد که برای بنیانگذاران شرکتهای خارجی، آوردن استارتآپهایشان را به آمریکا تسهیل میکرد. «بابی فرانکلین»، رئیس انجمن ملی سرمایهگذاری آمریکا میگوید: «در دورانی که کشورهای سراسر جهان همه کار میکنند تا استعدادهای فردی را جذب و در مرزهای خود نگاه دارند تا شرکتهای نوآورانه را پایهگذاری و گسترش دهند، مدیریت ترامپ از قصد او خبر میدهد که درست در جهت مخالف است.»
اوایل ماه سپتامبر (شهریور)، ترامپ اعلام کرد به برنامه «قانون تعلیق ورود کودکان» یا به اختصار (DACA) پایان خواهد داد؛ برنامهای که به مهاجران غیرقانونی که به عنوان کودکان زیر ۱۶ سال وارد آمریکا شده بودند، اجازه میداد در این کشور بمانند. اکنون احتمال بازگرداندن این کودکان به کشورهای مبداء وجود دارد.
بعضی از این افراد، کارمندان باارزشی برای شرکتهای فناوری هستند. مایکروسافت متعهد شده است هزینههای قانونی هر کارمندی را که با لغو قانون (DACA) با خطر اخراج روبهرو میشوند، پرداخت کند. رئیس مایکروسافت، «براد اسمیت»، تصمیم ترامپ را «گام بزرگی رو به عقب برای تمام کشور» خوانده است و صنعت فناوری نگران است که این مساله باعث دلسردی بیشتر خارجیهای بااستعداد برای آمدن به آمریکا شود.
دیگر کشورها از همین الان پیگیری برای جذب استعدادهای بینالمللی را آغاز کردهاند. «رابین لی»، مدیرعامل غول فناوری چین، بایدو، میگوید: «من شخصا امیدوارم بسیاری از این مهندسان برای کار به چین و نزد ما بیایند.» وزیر نوآوری کانادا، «ناودیپ بینز» هم یک برنامه استخدامی را شروع کرده و گفته است: «ما قصد داریم درهایمان به روی مردم باز باشد.» رئیسجمهور فرانسه، امانوئل مکرون هم اعلام کرده است استعدادهای فناوری میتوانند «فرانسه را به چشم سرزمین مادری دوم خود ببینند.»
دو تصمیم دیگر ترامپ برای آمریکا از این هم مضرتر هستند: خروج از پیمان آبوهوایی پاریس و کنار گذاشتن توافق «مشارکت فرا-اقیانوس آرام» (TPP) برای تجارت با آسیا.
نوآوریها و فناوری انرژی پاک که گرمایش جهانی را حل میکند، یکی از بزرگترین فرصتهای اقتصادی دو دهه آینده خواهد بود. اقدام ترامپ حاکی از این است که ایالات متحده به نوآوریهای انرژیهای نو خوشآمد نمیگوید؛
که دوباره راه را برا رقبای خارجی باز میکند و باعث میشود شرکتهای آمریکایی شانس کمتری داشته باشد که راهحلهای انرژی را حتی برای بازار داخلی توسعه دهند. آمریکای ترامپ به استخراج زغالسنگ ادامه میدهد که هیچ کس خواستار آن نیست.
آنگونه که متخصصان اشاره میکنند، کنار گذاشتن توافق (TPP) قدرت نفوذ شرکتهای آمریکایی را برای قبضه کردن بازارهای آسیا از بین میبرد و در عوض، این فرصت را در اختیار صنعت فناوری چین قرار میدهد که روزبهروز هم قدرتمندتر میشود.
آمریکا صاحب غولهایی همچون اپل، فیسبوک، گوگل و نتفلیکس است که به بالندگی رسیدهاند. اما سه شرکت بزرگ فناوری چین؛ بایدو، علیبابا و تِنسنت (Tencent)؛ در تعقیب سیلیکونولی هستند؛ همانطور که تویوتا، هوندا و نیسان از ژاپن در دهه ۱۹۷۰ از راه رسیدند و دیترویت را از پا درآوردند. در حال حاضر، علیبابا و تِنسنت بیش از دو برابر اینتل یا آی.بی.ام ارزش دارند.
قسمت پیشین: