در این مقاله نکاتی بیان می شود که همه افرادی که می خواهند به یک استارتاپ بپیوندند، باید قبل از پیوستن به آن بدانند.
نوپانا، به نقل از دریک آنلاین در بسیاری از تجربه های من با استارتاپ ها، من یا یک بنیانگذار یا مشاور برای تیم پایه بوده ام. به همین ترتیب، من معمولا در بخش استخدام هم بودم. این همچنان مرا متعجب می کند که اغلب مردم قبل از پیوستن به استارتاپ، سؤال های مهمی را مطرح نمی کنند. آنها بس ...
دلایل اینکه مردم این پرسش های مهم را نمی پرسند را می توان به طور گسترده طبقه بندی کرد: “من حتی فکر نمی کردم که این سوال ها را بپرسم” یا “من دوست داشتم بدانم، اما فکر کردم که درست نباشد”.
در اینجا نکاتی را بیان می کنم که فکر می کنم همه افرادی که می خواهند به یک استارتاپ بپیوندند، باید قبل از پیوستن به آن بدانند – اما در بسیاری موارد، نمی پرسند. من قصد دارم از توضیح سوالات استانداردی که اکثر مردم آن را می پرسند پرهیز کنم، و به جای آن روی سوالاتی که اغلب پرسیده نمی شود، تمرکز کنم. توجه: من پیشنهاد نمی کنم که این سؤالات را “صراحتا” بپرسید. من فقط سعی می کنم حوزه هایی را که باید در بحث شما پوشش داده شود، درست کنم.
شش سوال مهم که افراد قبل از پیوستن به استارتاپ آن را نمی پرسند:
۱) آیا بنیانگذاران در زمانی که کار سخت می شود، با یکدیگر متحد هستند؟
من فکر می کنم بسیار مهم است بدانیم که رزومه بنیانگذاران چیست. چگونه دیدار کردند؟ آیا آنها قبلا با هم کار کرده اند؟ چه چیزی آن ها را برای این فرصت خاص کنار هم گرد آورده است. بسیار از استارتاپ ها به خاطر شرایط بازار شکست نخورده اند، بلکه به این دلیل که بنیانگذاران به سادگی نمی توانستند در مورد مسائل مهم توافق کنند. باید سوالاتی بپرسید تا بفهمید که بنیانگذاران با هم متحد هستند یا نه.
۲) آیا با تیم هماهنگ خواهید شد؟
تیم های استارتاپ معمولا یک گروه بسیار صمیمی و همدل هستند. هیچ جایی برای پنهان کردن وجود ندارد. اگر شما در مورد بقیه هیچ حسی نداشته باشید، زندگی تان سخت خواهد شد. اکثر کارکنان تعیین می کنند که آیا آنها به بنیانگذاران و دیگر اعضای تیم احترام می گذارند (از لحاظ تجربه، دستاورد ها، هوش و غیره)، اما همه چیز مهم است، همان قدر که این سوال ساده مهم است، است: آیا من این افراد را دوست دارم؟ اگر نمی توانید کار کردن کنار آنها ۶۰+ ساعت در هفته به مدت چندین سال را تحمل کنید، مجددا فکر کنید.
۳) تاریخچه ایده ای اساسی چیست؟ ایده های دیگر ارزیابی و دور انداخته شد؟
من نگران می شوم اگر این ایده که دنبالش هستند خیلی تازه و خام باشد. اکثر بنیانگذاران هنوز فرصتی برای درک کامل این ایده نداشته اند. اغلب، مدت مناسبی وقت نیاز است تا ایده ای که آنها جدی دنبال می کنند در بین مردم جاگیرد. من به تیم های استارتاپی که در هفته ی اول با یک ایده می آیند و در هفته دوم شروع به “استخدام” می کنند نگاه می کنم، زیرا آنها بسیار شیفته ی ایده شان هستند و نمی توانند منتظر بمانند. این تقریبا همیشه اتفاق بدی است. اگر من به یک استارتاپ پیوستم، می خواهم بدانم که چگونه تیم پایه بر ایده ای که اکنون در حال انجام آن هستند، رسیده است (احتمالا، آنها پیش از این ایده به چندین ایده دیگر نیز رسیده اند).منظورم را اشتباه برداشت نکنید، اشکالی ندارد که به استارتاپی بپیوندید که تازه کار است، من فقط به شما هشدار می دهم که باید بدانید که وضعیت چیست و آماده باشید تا در همان چند ماه اول مسیر کلی شما را به نحو چشمگیری در آن دسته از افراد تغییر دهید. من به ندرت در یک استارتاپ قرار می گیرم که بتواند یک ایده را در ابتدای بازی موفق کند و سپس سرسختانه دنبال آن ایده است (و موفق می شود). من ترجیح می دهم که چندین ایده را در نظر بگیرند و بهترینشان را انتخاب کنند. یک نکته، بهترین حالت آن است که بیشتر بنیانگذاران یک ایده را دنبال کنند. شاید شما فکر کنید که همیشه این گونه است، اما خیر.
۴) چقدر پول نقد وجود دارد، از کجا آمد و چقدر طول کشید؟
اگر در یک استارتاپ سرمایه گذاری خطرپذیر شده باشد، نباید بیش از حد دشوار شود که سرمایه چه مقدار افزایش یابد. در اغلب موارد، این اطلاعات در دسترس عموم قرار دارد (بعضی از انتشارات مطبوعات احتمالا منتشر شده است) و اگر نباشد، مشکلی ندارد که بپرسید. برای راه اندازی بوت استرپ و استارتاپ های مستقل، این روش سوال کردن می تواند کمی ناراحت کننده باشد. اگر شما در مورد آن بی میل هستید، می توانید به این موارد بازگردید: «طرح های افزایش سرمایه گذاری برای این شرکت چیست؟ آیا انتظار دارید که به سرمایه گذاران خارجی بیفزایید؟ اگر بله، چه زمانی؟ این به شما حس می دهد که شرکت در چه جایگاهی قرار دارد. یک چیز به یاد داشته باشید: جایگزینی واقعی برای پول نقد در بانک وجود ندارد. اگر چه این واقعیت که “ما چندین سرمایه گذار داریم که ابراز علاقه کرده اند” خوب است، ولی این که قبض های ما را پرداخت نمی کند!(در عمل مهم است)
۵) بنیانگذاران از تلاش شان دنبال چه می گردند؟
تلاش کنید و فراتر از کلیت ها و کلیشه ها حرکت کنید. به طور جدی، آنها واقعا می خواهند از استارتاپ چه چیزی بدست آورند؟ ساخت یک محصول معروف جهانی؟ پول زیادی بدست آورند؟ یک شرکت عمومی ایجاد کنند؟ افزایش سرمایه از سرمایه خطرپذیر؟ فرصتی برای کار با دوستان خود داشته باشند؟ پاسخ درستی وجود ندارد اما نکته کلیدی این است که اطمینان حاصل شود که در میان بنیانگذاران، تقریبا برابری وجود دارد. در برخی سطوح، آنها نیاز به اهداف مشابه دارند یا احتمالا درگیری های متناسبی دارند.
۶)استارتاپ برای شما چه کار می کند؟
پیوستن به استارتاپ معمولا یک خطر بزرگ است و زحمت زیادی دارد. برای اینکه زحمات شما معنی دار باشد، باید واقعا مطمئن شوید که علاوه بر اینکه شما چیزهای زیادی به استارتاپ اضافه می کنید آن نیز به شما کمک زیادی می کند. آیا شما دنبال چند شغله بودن هستید؟ آیا می خواهید اختیار و کنترل داشته باشید؟ آیا شما امیدوارید با یک بنیانگذار خاص کار کنید؟ صرف نظر از اینکه چه مقدار ارزش را به آن اختصاص دهید، اطمینان حاصل کنید که یک فرصت مناسب برای به دست آوردن این ارزش را دارید. روابط یک طرفه در استارتاپ هرگز کار نمی کند. شما باید بتوانید دستاوردهای زیادی از استارتاپ داشته باشید. من یک طرفدار بزرگ فرصت های رشد در استارتاپ – به ویژه برای افراد جوان تازه کار در حرفه خود، هستم در هیچ کجای دیگری نمی توانید مجموعه ای از تجربیات و دید گوناگون که در مرحله استارتاپ اولیه (خود یا شخص دیگری) یاد می گیرد، را دریافت کنید. اگر نمی خواهید از این مزیت استفاده کنید (یا در مورد آن علاقه ای ندارید)، یکی از بزرگترین اجزای ارزش را از دست می دهید.
به طور کلی، به نظر می رسد که سطح فعالیت های استارتاپ (به ویژه در بازارهای عمده) واقعا شروع به گلچین شدن شده است . من، به عنوان یک نفر، فکر می کنم همیشه زمان خوبی برای نگاه کردن به فرصت های استارتاپ است. اما، مهم است که با چشمان باز گام برداریم(آگاهانه برخورد کنیم). این به خصوص زمانی درست است که از قبل تجربه استارتاپ نداشته باشید.